ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

استاد الهی ما
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

1774.

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۴ ق.ظ

تصمیم گرفتم اصلا به روی پسرک نیارم

ببینم کی از رو میره!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۸
لوسی می

نظرات  (۱۰)

۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۸ مامان محمدمهدی
می بازی:)
اگه بشینی باهاش صحبت کنی و از دلتنگیت بگی جیکار میکنه؟ امتحان کردی؟ اصلا میشینه که باهاش حرف بزنی؟ دل میده به حرفات؟
پاسخ:
هیچی! میگه منم دلم تنگ شده بود و میاد تو بغلم!
اما فکر نمیکنم که در تغییر رفتارش اثری بذاره..
و اتفاقا شاید جاهایی که من شاکی میشم دست بذاره رو همین و بگه پس من میرم بالا!
اصلا نمیدونم باید کاری بکنم یا نه! :|
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۳ مامان محمدمهدی
امیدوارم گل پسرت خیلی رمانتیک تر از برادرش بشه و هیچوقت حاضر نشه تو عالم بچه گی و تا زن گرفتنش بیرون خونه و دور از شما بخوابه
دعای خوبیه واست؟ ولی سختت میشه ها، چون لازمه بچه دیگه اینقدرم وابسته نباشه
اصلا یه دعای دیگه: امیدوارم خدا بهت یه دختر بده که بهت اون حال وحسی که پسرا عمرن بهت نمیدنو منتقل کنه و کلی حالشو ببری:))
پاسخ:
نهههههه! خودت هم میدونی چی میخوام!
تو پاسخ قبلیت هم کامل توضیح دادم..
ان شالله هرچی خیر و صلاحه رقم بخوره برای همه مون.
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۲۵ خانم الف
:))
بچه ها شاید زیاد متوجه منظورِ مخفی نشن..
البته بچه های حالا تیزن ماشاء الله :)
به روش نیارین یعنی برگردین به همون حالت قبل یا یه چیزی مثل کم صحبتی و ناراحتی تون رو نشون بدین؟
پاسخ:
واقعا هیچی نمیدونم..
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۳ gandom baanoo
:)))
اصن به این میگن تکنیک تربیتی :)
پاسخ:
بعله! دریایی از تجربه و تلاش و مطالعه پشت همین تکنیک نهفته س! :))
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۵ خانم الف
آخی میگه منم دلم تنگ شده و میاد بغلتون ���ﶁﶁ❤ :)
چقد بلا ملاست این پسر :))
پاسخ:
آره بابا! خیلی بلاست..
ولی خدایی خیلی هم مهربونه :)
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۲ خانم الف
اعتراف میکنم خیلی کارتون سخت و حساسه!
یه طوری باید متوجه اشتباه بودنِ این کار بشه اما چطوری..  :\   :/   :|
پاسخ:
:))
خیلی کامنتت باحال بود! :)
مخصوصا دهن های کج و معوج این سه تا اسمایلی ای که سعی کردی بذاری :))
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۸ خانم الف
والا :))
ان شاء الله تو مادرانه هاتون موفق باشین :)
پاسخ:
مرسی عزیزم.. فقط امیدوارم پیش خدا روسفید باشم بقیه ش مهم نیس! :((
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۰ مک بس
چه انتظارهایی داری هااااااااااااااا، بچه ات از رو بره؟؟
گرچه منم نمیدونم رفتار درست چیه، ولی به نظرم بی تفاوتی هم درست نیست
بایـــــــــــد بدونه کارش اشتباه بوده، حالا به هرنحوی که با توجه به اخلاقیاتش میدونی، بهش القاء کن
خصوصا که مطمئنا از طرف بالایی ها، تشویق هم شده برای این کارش
انقدر بلدش نکن که بشه براش نقطه ضعف تو، و انقدر هم سهل انگار برخورد نکن که به روش نیاری
تنها خودت رو ناراحت نشون نده، به نظرم گل پسرت و باباش رو هم حساس نشون بده
البته تا کی اینجا قراره باشی؟ یعنی چقدر احتمال تکرار این رفتار رو میدی هم مهمه
یه چیز دیگه: واقعا توقع یک سری رفتارهای عاطفی از پسرها انگار ژنتیکن، اشتباهه
پاسخ:
چی بگم والا:(
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۷ کوثر متقی
من الان خودمو گذاشتم جای پسرک:
حس می کنم چون با رفتنش به بالا خیالش راحت میشه شما ذهنت درگیرشه؛زیاد میره !

یه چیزی هست میگن قطع بند ناف روانی بچه ها ؛ اون الان واسه پسرک اتفاق نیفتاده؟
(میدونم برای بچه های 8تا 12 سال اما بچه ها با هم فرق میکنن ...هان؟)
پاسخ:
چی بگم والا! خیلی فلسفی بود حرفت!
نمیدونم تا این حد بهش فکر میکنه واقعا؟! :|
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۴۱ کوثر متقی
پسرک فیلسوفی واسه خودش ،منم خودمو گذاشتم جای اون که اینو گفتم ;)
پاسخ:
:))
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم