ماجراهای من و خودم!

پاسخ:
:)

پاسخ:
:)
مخصوصا دومی! :))

پاسخ:
خب طبیعیه که گاهی اعتقاد راسخ به ورشکستگی میخوره نه اینکه دیگه تو نون شبشون هم بمونن! ورشکست میشن و پیشرفتی نمی کنن.
این مشکل از رزق و روزی و برکت نیست، این مشکل از وضعیت اقتصادی جامعه ی ماست که بر مبنای حلال نمی چرخه.
یه نگاه به ملت بکنی می بینی که اونهایی که پای اعتقادشون واستادن، خیلی هاشون به جای خاصی نرسیدن! (جای خاص صرفاً از لحاظ اقتصادی)
همینه که در حدیث می فرمان کاسبی که نون حلال میخوره، خودش یک مجاهد فی سبیل اللهه.
اینها به هیچوجه ناقض هم نیستند.
بعد اینکه مستر هم خیلی سختگیره! ینی مو رو از ماست میکشه بیرون! یه چیزایی براش مهمه که گاهی تو مستحباته دیگه! جزو واجبات نیست! :|
و نکته ی آخر اینکه هرکس ورشکست نشده به این معنا نیست که حلال خور نبوده! این رابطه دو طرفه نیست و حتی شرط کافی و لازم هم محسوب نمیشه..

پاسخ:
شما هم؟ :)

پاسخ:
:))

پاسخ:
سلام. بله یه مشکلاتی بین ما هست که همه ش ناشی از همسایگیه!
والا اینایی که پرسیدین که تجربیات من نیست که بتونین استفاده کنین! اشکالات رفتاری بعضی مردهاست که دارین می پرسین مستر هم همینطوره یا نه!
یه نکته ی کلی بهتون میگم که اگر یک عروس خانمی با خانواده ی همسرش مشکل داره و یا بالعکس؛ در نود و نه درصد اوقات، بدونید که مشکل از عدم مدیریت درست مرد خانواده ست!
حالا یا زیادی به هر دو طرف خوشبین بوده و بی خیال روابطشون، یا این کارهای فوق غلطی که شما برشمردین رو انجام داده، یا اینکه قدرت مدیریت رفتارهای متقابل خانواده ش یا همسرش رو نداشته. به نظرم از این حالات خارج نیست! و یک درصد باقی مونده رو هم برای سایر موارد میذارم!
اما کلا بگم که به عنوان زن زندگی کار خاصی نمیشه کرد!!

پاسخ:
کلا رابطه ی همسرما با خانواده ی ما، در نود درصد اوقات ناشی از چگونگی مدیریت ماست.
ینی روابط مستر با خانواده ی من هم، علاوه بر اینکه به شخصیت های خودشون هم مربوطه خیلی خیلی به مدیریت و درایت من وابسته ست.
حالا اکثر مردها این سیاست مدیریت روابط رو ندارند و متاسفانه در جامعه ی ما، مادرها، بچه هاشون و مخصوصا پسرهاشون رو به هدف همسر بودن تربیت نمی کنند، برای همین وقتی که پسرشون میره زن میگیره، مادرهاشون اکثرا احساس میکنند هوو براشون اومده! همین موضوع کار رو خیلی سخت میکنه..
اگر از من بپرسی هیچ کاری نمیشه کرد و هیچ جوره یک مرد رو نمیشه در راستای مدیریت صحیح روابط همسرش و خانواده ش کمک و راهنمایی کرد مگر اینکه خودش بخواد و بتونه گاهی مدبرانه و در حمایت از حق پا روی دلش بذاره. چون خیلی بدیهیه که مادرها در قلب پسرهاشون جایگاه خاصی دارند که راحت نمیشه ازش بگذرند مگراینکه کلا حق مدار تربیت شده باشند.
اگر از ما می پرسی ما راه حلی نداشتیم! و مشکلاتمون به قوت خودش باقیه، منم با این شرایط تا حدودی کنار اومدم
تنها کاری که من میکنم اینه که تمام تلاشم رو بکنم، تا برای همسرم همون همسری باشم که همیشه دوست دارم عروسم اون مدلی باشه :)
این در هر شرایطی جواب میده حتی در شرایط بحران، مثل وضعیتی که ما با خانواده ی مستر داشتیم و هنوز هم گاهی داریم، دوست داشتنی بودنِ خانم برای آقا، باعث میشه خیلی مشکلات کمتر بشه.
هرچند که خانم در این شرایط باید چندین برابر بقیه ی خانم ها از خودش مایه بذاره. اما کار نشد نداره و اگر زندگی مشترک و همسرش براش ارزشمنده باید این زحمت رو تقبل کنه ان شالله که خدا هم بهش اجر میده. اینکه گفتم با این شرایط تا حدودی کنار اومدم ناشی از همینه که میدونم الان مستر من رو دوست داره و خیلی جاها خیلی به من حق میده اما خب.. نمیتونه بعد از این چند سال، تغییر روش بده و روابط رو جور دیگه ای مدیریت کنه. منم جدیدا بیشتر درکش میکنم و برای همین هردومون راحت تریم.

پاسخ:
اگر دوست داشتین یه ایمیل برام بذارین. یا راهی که بشه خصوصی تر صحبت کرد. :)

پاسخ:
بله حواسم هست :)
ممنون از اعتمادتون.