2050.
پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۰۲ ب.ظ
پر از حس های متناقضم..
پر از حس دلتنگی برای همه ی لحظه های تلخ و شیرین اینجا،
به همراه حس ناراحتی از اینکه بین ما و خانواده ی مستر خیلی سخت گذشت؛
و الان از هم ناراحتیم؛
و کاش اگر نه همه ی روزهای بینمون،
بلکه لااقل قسمت اعظم خاطراتمون ناشی از رخدادهای شیرین می بود،
که بعدها با لذت از این پنج شش سال یاد کنیم که نمی کنیم،
و البته حس غالبِ وجودم حس یه لذذذذت عمیییییییقه،
از اینکه من و
مستر بالاخره مستقل شدیم!
:)
۹۵/۰۲/۲۳
خیلی وقت ها لذت های حال و آینده ام را فدای گذشته می کنم و این جوری عملا همه را از دست میدم
کاش میشد بعضی چیزها رو پاک کرد
+گاهی وقت ها با دعا میشه کم رنگش کرد البته اگر او بخواهد
;-)