2056.
سه نوع از مخاطبین در بحثها منو اغلب حرص میدن،
یکی اون بحثی که تو رو به زور و یا با تحریک و یا تطمیع وارد یه بحثی می کنن،
و در نهایت با یکی از جملات،
وقت ندارم برات توضیح بدم، خیلی علمت پایینه، الان تو فاز پافشاری بر حرفت هستی، داری جدل می کنی و نه بحث، و امثالهم
از توضیح درست حسابیِ نظری که فکر می کنند درسته و مخالف نظر توست بالکل طفره می رن،
و دومی قشری که حرفتو اصلا متوجه نمیشن اما بازم اصرار دارن جوابتو بدن!!
بعد یه جوابی میدن که اصلا به حرفی که تو میگی مربوط نیست
و یا گاهی حتی حرف خودت رو تکرار می کنن،
اما اصرار دارن بگن این حرف مخالف حرف توست و همین صحیح است!!
و سومی اونهایی که فقط میگن مخالفم، و هیچ توضیحی ارائه نمیدن که چرا آیا مخالفند؟!
:|
+ من اصولا در بحث کردن آدم بی جنبه ای هستم! :دی
و خیلی هم ازش فراری ام.. مگر اینکه واقعا سوالی داشته باشم که وارد بحثی بشم
و دلم میخواد یک بحث اگر شروع میشه تا آخرش پیش بره! و طرفین ادله شون رو ارائه بدن،
نصفه نیمه موندنش رو اصلا دوست ندارم چون ذهنم رو بالکل درگیر میکنه
و بحث رو وقتی تمام شده میدونم که یا یکی حرف دیگری رو بپذیره
و یا حداقل یکی از طرفین هرچه ادله داشته رو رو کرده باشه، بیش از اون ادامه دادن بدون داشتن ادله اسمش جدله..
اما بدون ارائه ی ادله، تمام کردن بحث به هر بهانه ای واقعا برام قابل درک و پذیرش نیست.
اونم با حربه ی خائنانه ی متهم شدن به بی منطقی و بی اطلاعی! این از همه ش بدتره!!
شما اگر اطلاعاتی داری در اختیار بذار!
متهم کردن شخص مقابل به قصد تحقیر او اصلا کار جوانمردانه ای نیست.