2066.
دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ب.ظ
این روزها رو خیلی بهتر میگذرونم.
از نبودن مستر در حد مرگ ناراحت نیستم؛
دلتنگیم برای مستر فقط از روی علاقه ست،
نه از کلافگی ناشی از تنهایی و خستگی های متعاقبش!
با پسرک بازی میکنم؛
با گل پسر عشق میکنم؛
برای اوقاتم برنامه ی بهتری دارم؛
ناهار و شام رو مفصل درست میکنم و از حواشیش نمیزنم،
به این و اون فکر نمیکنم
به چرا گفت و چرا نکرد اصلا فکر نمیکنم
به چه بکنم و چه خواهم کرد،
و آیا چه خواهد شدها هم همچنین!
در لحظه تمام فکر و دلم رو میدم به کاری که دارم انجامش میدم.*
و این یعنی خوشبختی..زندگی در لحظه!
که کاش در وجودم رخنه کنه.
* به جز آشپزی و وبلاگ نویسی؛ چون در این دو زمان همزمان فکرم پیش بچه ها هم هست..
که حضورش یک مجاهدت عظیم با نفس میخواد! اگر اون هم درست بشه رسما بهشت رو برای خودم به زمین آوردم!
خب شما هم دعام کنین دیگه. :)
۹۵/۰۲/۲۷