3005.
جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ق.ظ
مادرشوهرم زنگ زد به مستر،
و گفت خونه ی فلانی(مادرشون) نمیرین من یه چیزی ازش گرفتم بهش پس بدین؟
مستر نکته رو گرفته بود و پرسیده بود: میخواین برین اونجا؟
مادرشوهر: اگر رفتین و خواستین چند دقیقه ای اونجا بمونین آره منم میام.
و بعد پرسیده بود:
خونه ی فلانی(برادر مستر) چی؟
خونه ی فلانی نمی رین؟
:)
+دلم سوخت.. دل مستر هم..
۹۵/۰۳/۰۷
کم کاری های پدر ها گاهی از پسر ها انتظار میره:دی