3035.
سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۴۰ ب.ظ
گل پسر دیگه کاملا راست می ایسته.
قبلا دستش رو به مبل یا جایی میگرفت که بتونه قدری به سمتش خم بشه
اما الان به دیوار راست میگیره و بلند میشه.
حسابی خودشو لوس میکنه
برای محبت کردن گردن کج میکنه و با تمام وجود لبخند میزنه
چشماشو جمع میکنه و با محبت نگاه میکنه
و من عاشق اون لحظاتی ام که تو بغلم محکم به من می چسبه
و دستشو کامل میندازه دور گردنم.
و وقتی که باهاش حرف میزنم
و رسما ولو میشه تا همچنان نازش رو بکشم و نوازشش کنم..
بچه ها.. بچه ها...بچه ها...
۹۵/۰۳/۱۱
خدا حفظش کنه
دلم قنج رفت :)