با اون یکی دست چطور؟ میگیره آدم شاید وقتی دندوناش ریخت و موهاش سفید شد اما میگیره من میدونم :)
پاسخ:
:)) خب اگه اون یکی دست باشه که دیگه این ضرب المثل کذب بودنش تایید میشه! نه من که بعید میدونم! البته شاید خیلی هم مهم نباشه که کِی بگیره یا نگیره!
وقتی بی منت به کسی کمک کنی حتماً اگر به مشکل بخوری همون آدم کمکت خواهد کرد.
دیدم که می گم.
پاسخ:
شاید! اما منظور من مخاطب ثابت نبود. مثلا یکی هرطور که هست محض رضای خدا با مادرشوهرش کنار میاد، اما عروسهاش در آینده کلی اذیتش می کنن! ههه هه! یا مثلا شما با همه ی بدهکارانت راه میای اما کسانی که شما بهشون بدهکار هستی با شما راه نمیان! مخاطبینِ مد نظر لزوما ثابت نیستند.
+بعدا نوشت: البته الان دقت کردم می بینم در این موضوعی که این جمله رو براش نوشتم، مخاطبم ثابت بود :)) اصلا بذارین بگم! ما موقع فروش خونه مون، تمام تلاشمون رو کردیم که مستاجرمون اذیت نشه و حتی مستر اصرار داشت که خونه رو فقط به کسی بفروشه که به همین مستاجر اجاره بده که مجبور به جابجایی نباشه (در این حد به فکر مستاجرمون و راحتیش بودیم) که البته نشد و خریدارمون خودش میخوادساکن خونه بشه. وقتی خونه رو قولنامه کردیم باز به خاطر راحتی مستاجر 40 روز موعد دریافت مبلغ خونه رو به تاخیر انداختیم تا مستاجرمون بتونه رااااحت خونه پیدا کنه و جابجا بشه. در حالی که همین چهل روز برای نصف مبلغ خونه، معادل کلی سود بانکیه. علاوه بر این مستاجر ما کلا چهار ماه بیشتر از موعد قراردادش با ما تو خونه ی ما موند و ما هم کاری بهش نداشتیم و اجاره ی مازادی هم ازش نگرفتیم (خونه رهن کامل بود) فقط برای اینکه مبادا اذیت بشه. اما الان 10 روز از مهلتی که باید خونه تخلیه میشده گذشته و ایشون خیلی خوش خوشان به دنبال خونه ی اجاره ای جدید هستن و انگار تازه یادشون اومده که باید برن! با اینکه مستر بهشون گفته که به ازای هر روز تاخیر از 40 روز(که فقط به خاطر ایشون مهلت گرفته شد ونه هیچ دلیل دیگه ای) مستر باید به خریدار جریمه پرداخت کنه! اما خب اونها اصلا غمشون نیست! و ما الان خودمون هم افتادیم رو دور خونه پیدا کردن برای اونها که برن و جریمه ی ما زیاد نشه. تو این خرید خونه، ما خیلی مدلهای مختلفی از بی خیالی ها، و خودخواهی ها و کم فروشی های مردم رو دیدیم که اصلا باور نمیکردیم کسی بتونه اینطور نسبت به دیگری بی تفاوت باشه. مستر برای هر معامله ای اونقدر به فکر راحتی خریدارهاش هست که گاهی منو شاکی میکنه! ما پنج سال پیش یه خونه به کسی فروختیم که هنوز یک پنجم مبلغ رو به ما نداده! و حتی قسطهای بانکش رو هم پرداخت نمیکنه که ما بتونیم برای خرید این خونه وام بگیریم. و جالبه که طلبکار هم هست و اصلا شرمنده نیست! اما تو خرید و فروش این خونه تقریبا هیچکس با ما راه نیومد و هوای ما رو نداشت. ما به واقع به لحاظ روانی داریم کم میاریم و یک ماه مداومه که همه ش استرس داریم. همه ش هم ناشی از کم کاری ها و خودخواهی های بقیه ست. هرچند که شاید بخشی از منافع مادی ای که از خرید این خونه کسب کردیم (تو پست خرید خونه گفتم) ناشی از همین خیرخواهی های مستر بوده باشه. نمیدونم! در هر حال تا به حال نمود عینی نداشته برامون. اینها فقط دو تا مثال بود از ده ها کار و مدارایی که مستر بر خودش فرض میدونه انجام بده و البته منم به این روحیه ش افتخار میکنم.
:))) آره خب تا حدی درسته، ولی کذب محض نه در عین حال به شدت به این اعتقاد دارم که هیچ کاری گُم نمیشه یا همون تو نیکی می کن و در دجله انداز یا همون آیه شریفه فمن یعمل
ولی به نظرم چون خدا میبینه همین کافیه و جای دیگه جبران خواهد کرد انشاالله
اینجوری به قضیه نگاه کنید آرامش میگیرید
پاسخ:
آرهههه اون که بعله. منظورم اثرات مستقیمش در مواجهه با آدمهای خوب بود :) نه کاملا درسته. من و مستر گاهی به هم میگیم اگر اینطور نکرده بودیم شاید الان اصلا صاحبخونه نمیشدیم. آدم نمیدونه کارهاش چه اثراتی رو زندگیش گذاشته.. نه کارهای بدش و نه کارهای خوب.. یه روزی می فهمیم همه مون.. :(