ماجراهای من و خودم!

پاسخ:
ینی چی تنوع ذهنی؟

پاسخ:
:)
می ترسم عکس بذارم همه تون بگین چه ضایع شده! خخخخخ! بدتر از بد!
ولی اگه شد تو یه پست میذارم خونه رو.
اما من یه مدت کوتاهی اینطوری ام و بعد درست میشم. تو مودش نمی مونم.
الان چون دو سه روزه ندیدمش و یه بار هم کلا بیشتر ندیدمش، همه ش فکر میکنم واقعا چطوری شده بود! نکنه بد شده!
برم دوباره ببینم احتمالا مشکل حل میشه. هرچند که در هر حال هستند عده ی زیادی که سلیقه شون با من متفاوته و اصرار هم دارن نظر بدن.
و جالبه! گاهی نظر بعضیهایی برای من مهم میشه که خودم اصلا دکور خونه شون و لوازمشون رو نمی پسندم. خب طبیعیه که اون نباید سلیقه ش مثل من باشه اما من هی یادم میره و چون خودِ شخص رو دوست دارم برام نظرش مهمه!!! :|
ممنون از جملات خوبت. بله واقعا همینطوره و این چیزها اصلا ارزش خاصی نباید داشته باشه و نداره.
ان شالله برای همه مون.

پاسخ:
الان من خیلی خوبم! خیلی! باید منو در اوایل ازدواج میدیدی!
وای خدا! گاهی از خودم بدم میاد وقتی که یادم میاد چقدر به نظر همه بها میدادم.
باز الان برای نظر خودمم احترام قائلم اون موقع فقط نظر بقیه مهم بود و بعد از هر خریدی من درگیر هزینه ش و صرف داشتن یا نداشتنش و نظر بقیه بودم!
الان خیلی خیلی بهترم.
برای همین فکر میکنم با کسب تجربه و گذر زمان هی بهتر میشیم. شاید چون اولین خونه مه اینقدر حساس شدم!
ایام بگذره خوب میشم.
شما هم همینطور. نمیدونم چند ساله متاهلی و چقدر مجربی ولی امیدوارم هی بهتر بشیم چون واقعا نقطه ضعف بزرگتریه.

پاسخ:
:)