3249.
دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۳:۵۵ ب.ظ
میرم تو اتاق پسرک
می بینم رو تختش خوابیده.
میخوام بیام بیرون،
که ماشینی که پشتش گذاشته توجهمو جلب میکنه.
ماشینو بر میدارم که موقع غلت زدن، نره روش و اذیت نشه..
یاد تو می افتم
که چه بسیار بلاها که قبل از وقوع از من دور کردی،
و بدون اینکه بفهمم من رو در پناه خودت حفظ کردی..
+ و کَم من فادِحٍ مِن البَلاءِ أقَلتَه، ... و کَم مِن مَکروهٍ دفعتَهُ (دعای کمیل)
و چه بسیار خطراتی که قبل از اینکه به من برسد مانعشان شدی، و چه بسیار ناراحتی هایی که پیش از وقوع از من دفع کردی..
۹۵/۰۶/۱۵