ماجراهای من و خودم!

پاسخ:
سلام علیکم :) خوبین شما؟ چه عجب از اینورا خانم :)

پاسخ:
:))
ممنونم همین الان چهار بار بوسیدمش و بلند خندید :)

پاسخ:
:)
مامانی که نمیشه گفت.
خیلی دل رحمه.. یعنی گاهی می بینم که از غصه ی شخصیت های برنامه های کودک به شدت متاثر میشه.
همین دیروز تو شبکه پویا یه شعر نماهنگ گونه پخش کرد که علی کوچولو گاو و گوسفندهاشو رها کرد رفت شهر به امید توسعه، بعد فهمید اشتباه کرده و هیچ جا روستا نمیشه و برگشت.
تا مدتها پسرک درگیر این بود که گاو و گوسفنده چقددددددددددددر غصه خوردن که علی کوچولو رفته ( تو تصویر هم چهره ی غمگینشون رو نشون داد) و حتی براشون اشک ریخت و به زور گریه شو قورت داد و هی گفت اگر من گاو و گوسفند داشته باشم هیچوقت تنهاشون نمیذارم!
از این مدل احساساتی هاست :)

پاسخ:
نمیدونم!!
البته میدونم و دلیل زیاد داره...
نه اتفاقا امروز فکر میکردم بچه هایی که ساعتهایی از روز از مادرشون دورند بیشتر به مادرشون مانوسند تا اونهایی که 24 ساعته با مادرشونن.
فکر میکنم رونشناسها اشتباه میگن!
دوری برای هم مادر و هم بچه گاهی لازمه.
هرچند که سخته.
خب امر و نهی کردن خودش نوعی کم گذاشتنه دیگه.

پاسخ:
:)
چی بگم والا! ان شالله که هرچی صلاحشه همون بشه :)