ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3317.

جمعه, ۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۳ ق.ظ

وقتی من و مستر میریم مهمانی شام

و از پیش تصمیم میگیریم که بیشتر از ساعت ده نمونیم

چون تایم خواب بچه هاست.

میریم و ساعت ده و نیم تازه شام رو میارن!

:|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۹
لوسی می

نظرات  (۳)

خب این تصمیمی است که گاهی ما و همسر محترم میگیریم، صاحبخانه که از برنامه و قرارهای ما خبر ندارد که بخواهد برنامه پذیرایی را مطابق با نظر ما تنظیم کند. شاید بهتر باشد در امثال این موارد که در اجرای امور نقشی نداریم قرارهایی که امکان پایبندی به آن نداریم را نگذاریم
بعلاوه اینکه شناخت نسبی نسبت به میزبان در اتخاذ تصمیمهای عملی و آرامش بیشتر به ما کمک میکند. اگر صمیمیت هم وجود داشته باشد میشود از ساعت پذیرایی سوال کرد یا مسئله خواب را با میزبان در میان گذاشت یا بدون طرح آن از قبل اعلام کرد ما تا ساعت فلان در خدمت شما هستیم چیزی که یکی از بستگان در بین فامیل جا انداختند که جمعه شب جایی مهمان نمیشوند حتی منزل خواهر یا تا حد امکان از مهمانی دادن پرهیز میکنند چرا؟ چون جناب شوهر فردا میخواهند بروند سرکار
 و یک نکته دیگر اینکه مگر چند بار این اتفاق می افتد؟

ببخشید قصد جسارت نداشتم تجربه و نظرم را عرض کردم.
پاسخ:
متشکرم. :)
۰۹ مهر ۹۵ ، ۲۳:۳۷ مامان محمدمهدی
ده و نیم این شبها دیگه خیلی دیره خداییش
پاسخ:
آره واقعا دیره.
اصلا کلا ده و نیم برای شام دیره دیگه!!
میتونستید شام نخورده برگردید :))
ولی کمی زیادی ارمانی بود که ده برگردید اونم چی بعد صرف شام و میوه
پاسخ:
خخخخ! آره اینم روشی بود :))
باور کن اگه توهین به میزبان تلقی نمیشد این کار هم به فکرم رسید. ولی خب نمیشد دیگه.
نه دیگه! خب ما تو خانواده مون هشت و نیم نه دیگه شام رو میارن. بعد از نه خیلی دیره برای شام خوردن.
حالا ده نه، ده و نیم که میشد برگردیم.