ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3392.

يكشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۵۷ ب.ظ

شب مستر با یک کیک کوچولو اومد

و پسرک از ذوق سر از پا نمیشناخت.

هی گفت کادوم کو؟!

منم از قبل ناراحت بودم که نشد چیزی براش بخریم

با این حرفش بیشتر از خودم دلگیر شدم.

گفت باید کادو باشه حتما.

بعد رفت تو اتاقش که مامان بیاین یکی از ماشینهامو برام کادو کنین.

بعدم نظرش عوض شد

رفت یه تیکه از ام دی اف هایی که داشتیم و مربعی بود آورد

گفت مامان بیا اینو کادو کن!

این کادوش قشنگ میشه!

من باز میکنم!



+عزیزممم با اینکه همه ی اینها رو با ذوق میگفت اما خیلی شرمنده ش شدم که چیزی نخریده بودم.

ان شالله فردا برات جبران کنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۰۹
لوسی می

نظرات  (۵)

آخی عزیزم...
بچه ها واقعا فوق العاده هستن نه از چیزی ناراحت میشن، نه انتظار دارن، نه کینه، نه...
پاسخ:
دقیقا. :)
الهی بگردم بچه م :)
O____o

پاسخ:
:|
۰۹ آبان ۹۵ ، ۲۳:۳۸ مامان محمدمهدی
عه چرا خب نخریدید کادو واسش؟
دلم یجوری شد:(
پاسخ:
فرصت نکردم برم خرید. کی میرفتم آخه؟ :((
میخواستیم بچه ها رو بذاریم خونه مامان بریم خرید، زنگ زدم به مامانم گفت من میخوام بیام خونه تون.
این شد که دیگه من چیزی نگفتم.
حالا امروز میرم خودش که خیلی خوشحال بود اما از دلش درمیارم امروز :)
آخی کوچولو.آره واقعا همه ذوق تولد به کادو هست و البته کیک.راستی مگه چند وقت پیش تولد نگرفته بودید و کیک تون هم دوتا نقاشی ملیح داشت روش.قایق بود فکر کنم اون یکی هم منظره بود
پاسخ:
آرهههه بچه م :(
چرا گرفته بودیم چون روز اصلی تولدش مقارن با محرم و صفر میشد(مثل الان) زودتر گرفتیم. اما خب تولد اصلیش این روز بود دیگه. دلم نمیومد براش تولد نگیرم :)
کاملا خونوادگی بود این یکی.
۱۰ آبان ۹۵ ، ۱۵:۳۲ فاطمه غلامی
عشقم :*
برا دومادیش کیک بخری ان شاالله
پاسخ:
قربونت عزیزم.