ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3412.

جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۳۱ ب.ظ

امروز برای اولین بار پدر و پسرها رو گذاشتم

و تنهایی به روضه رفتم.

وقتی بدون بچه ی بغل،

یا بچه ای در دست،

در خونه رو باز کردم،

و منتظر آژانس موندم،

به واقع احساس میکردم ده سال جوون تر شده م!

هههه هه!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۴
لوسی می

نظرات  (۵)

گاهی لازمه تنهایی جایی رفتن، بدون بچه. یه نیاز روحی که حداقل من احساسش می کنم
پاسخ:
آرهههه واقعا ضروریه. منم مدتهاست احساس میکردم نیاز دارم تنها باشم و قدری به خودم برسم با کمال آرامش.
حتی اگر این کار یک کار اداری و یک پیگیری رسمی چیزی باشه بازم تنها بودن و درگیرِ مسئولیت مادری و همسری نبودن برای چند لحظه خودش یک ری استارت روانیه.
الحمدلله امروز استارتش بود. ان شالله که مستدام باشه.
ان شاء الله
پاسخ:
ان شالله.
عزیزم :)
خدا اجرت بده بانو
پاسخ:
:)
قربونت.
۱۵ آبان ۹۵ ، ۱۴:۵۴ مامان محمدمهدی
به به مجردانه میچرخید:)
دل منم از الان غنج میره هروقت یادم میفته برای اربعین زن وشوهری میخواهیم بریم کربلا ان شاءالله
پاسخ:
:)
واااای پس قسمتت شد بری :)
ان شالله که به سلامتی و زیارت مقبول.
۱۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۵۵ مامان محمدمهدی
نمیدونم قسمت شد یا نه
فعلا مقدماتش مثل ویزا و بلیط فراهم شد
اینکه قسمت بشه یا نه تا روز آخر معلوم نی
پاسخ:
ان شالله که همه چی اوکیه :)
آره درست میگی