3469.
دقیقا 5 ساعت دیگه تایم نبودن مستر به چهارشبانه روز میرسه
اما قراره ان شالله دو تا سه ساعت دیگه خونه باشه.
روزهای خوبی بود برای من پر از خاطره و جذابیت و کودکی،
فکر نمیکردم بتونم دووم بیارم
مستر هم فکرشو نمیکرد احتمالا الانم فکر میکنه روزهای فاجعه باری داشتیم
نه تنها دووم آوردیم که در تمام این روزها حالم خوب بود
و الان که مستر داره میاد یه دردی دچار شدم
یه بی اهمیت ترین شخص و موضوع زندگیم دارم فکر میکنم و هر کار میکنم از ذهنم نمیره
و میدونم این فکر رو رفتارم در لحظات اومدن مستر به شدت اثرگذار خواهد بود،
خدایا چرا اینطوری شدم؟!
آخه الان وقتشه واقعا؟؟!