میخواستم بپرسم مگه جمع وجور نکرده بودی که یادم افتاد سوال بیخودیه اونم با وجود دوتا بچه اونم پسرش:)) فکرشو بکن هر لحظه در حال جمع کردن خونه ایم واگه احیانا کسی یکدفعه و هر زمان، وارد خونه شه از بیرون فکر میکنه از صبح لم دادیم رو مبل:) گاهی بعد جمع کردن خونه پس از چندین بار متوالی رو به محم مهدی میگم مامان یکم دلت به حال من رحم بیاد:) تازه م م جزء بچه هاییه که شلوغ کاریش خیلی کم وبسیار حرف گوش کنه، امان امان از این فاطمه:)
پاسخ:
نکته ش همین بود دیگه! که اصلا انگار نه انگار! البته از فضای خونه تکونی خارج شد و به شلوغی معمولی رسید! والا منم اینطورم. گاهی فکر میکنم کارم تو خونه برکتی نداره:((
پاسخ:
:) باورت میشه حس هایی که در لحظه چنین انتظارهایی به سراغم میاد اصلا شیرین نیستن؟؟! :| اتفاقا دیروز داشتم به همین بخش از شخصیتم فکر میکردم و خب به نتیجه ای هم نرسیدم!