3680.
کسی از اقواممون زندگیش به شدت به مشکل خورده،
من تنها محرم زندگیشم!
و کل زندگیش رو برای من گفته و میگه و کلی شاکیه از همسرش و .. و .. و..
و من هربار که می بینمش دلم میخواد کمکی بکنم و خیلی دلم براش میسوزه و این حرفا.
حالا مدتیه که فهمیدم یکی از گیرهای بزرگ زندگیِ ایشون رفتار خودش با همسرشه!
قبلا بهش گفته بودم که با مردها باید اینطور بود و اونطور،
یه بار یه پیشنهادِ بهبود روابط دادم که هر ده روز قرار بود هردومون یه رفتارمون با همسرانمون رو اصلاح کنیم.
اما اصلا استقبال نکرد.
و هربار هم که میگم شنیده م که اینطوری باشین بهتره،
میگه من بوده م نتیجه نداشته!
:|
حالا فهمیدم این اشکالاتی که بهش پی بردم،
احتمالا بزرگترین انتقاد آقای همسرشه که البته منم به شدت به اون آقا حق میدم.
چطوری بهش بگم که بهش بر هم نخوره و با من هم دوست بمونه
و مهمتر از همه اینکه بپذیره و اصلاح در پیش بگیره؟!
+خدا و خرما!
هیچی رفته بود خونه این و اون کلی گریه کرده بود که فلانی اینو بهم گفته!!!! گفته بودن خب راس گفته که! گفته بود خب من تو شرایطی نیستم که نصیحتم کنن!!! در واقع تو شرایطی بود که باید بهش پول میدادیم که ایشون خرج قر و فر خودش و دختراش کنه!!! :/
خیلیا رو هم با مامانم بد کرد!!!
خلاصه که اول از اخلاق دوستت مطمئن شو بعد اقدام کن :)