ماجراهای من و خودم!

پاسخ:
:|
آره اینم هست!
ممنون از اشاره ی ظریفت :)

پاسخ:
بله بله! منم میخواستم به همین نتیجه برسم! :دی

پاسخ:
من نگرفتم چی گفتین!
در مورد بلد بودن حرف زدم نه بلند بودن!

پاسخ:
خخخخخ!
همینجا! زیرسایه ی شما.:*

پاسخ:
آره متوجه شدم.
اما هرچی پست رو با "بلند" خوندم نفهمیدم برداشتتون چی بوده اصلا!
خوش اومدین.

پاسخ:
:)

پاسخ:
اینکه بیایید ما هم کسی را بلد باشیم.
بلدبودنِ کسی یعنی بدونی از چی لذت می بره، ازچی غصه ش میگیره،
لبخندهاش یعنی چی، سکوتش، حرفهاش، کلمه هاش یعنی چی و اینا!
خیلی وقته که باب شده جملاتی از این "بلدبودنِ هم" در عبارات عاشقانه در فضای مجازی.

+البته که الان کمتر میاد و سایه ش سنگین شده
اما الحمدلله هنوز لطفش مستدامه و به ما سر میزنه. :)
اسمش رو عوض کرده و گذاشته خانم اشک.

پاسخ:
خب مثل قبل نیستی دیگه.
من همیشه مثل همیشه بوده م! میام وبت و همیشه هم خوندمت!
اما هربار کامنت گذاشتم یا دلخور شدی یا اصلا خودم عذاب وجدان گرفتم خب!
تو دوست دوست داشتنی ای هستی اشک خانم :)


بقیه ش هم با مامان محمدمهدی!

پاسخ:
بله الحمدلله. :)

پاسخ:
خب هر بار تو دلخور نشدی من عذاب وجدان گرفتم! خخخخخ! که دلخورت نکردم ها! :)))
نه عزیزم اشکالی نداره. هرطور راحتی باش.
ولی خدایی تو یه مدلی می نویسی که یا آدم هیچی نمی فهمه،یا اگرم میفهمه نمیدونه چی بگه! :|



+آره! من از صداقت و دلسوزی دوستانه ت خوشم میاد.
این ویژگیتو دوست دارم :)

پاسخ:
:)
ممنون خودت باش.
میام میگم. البته من از چیزیت بدم نمیاد اما ایرادشم میام میگم :)

پاسخ:
خخخخ! میدونستم میای اینومیگی!:))
وقت نکردم خواهر! وقت!

پاسخ:
:)
سلام.