3766.
سه شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ق.ظ
امروز بعد از بیدار شدن بچه ها،
همسایه ی روبرویی اومد خونه مون،
و تا ساعت نه و نیم خونه مون موندن.
بچه ها حسابی بازی کردن،
من امیدوار بودم پسرک از خستگی غش کنه،
اما هنوز که هنوزه و ساعت دوازده ست داره تو تختش شیطنت میکنه و نخوابیده!
و صبر من کم کم داره لبریز میشه.
+همسایه مون داره اسباب کشی میکنه و خب راستش من از این بابت ناراحتم!
حیف شد!
میتونستیم بیش از اینها بریم و بیایم و بچه ها رو از این همسایگی بهره مند کنیم.
+برای همسایه مون دعا کنین. :)
۹۵/۱۲/۰۳