3823.
جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۵۷ ب.ظ
کی بشود که بدانیم تو قرار است بیایی.
تو قرار است فلان روز،
و در فلان ساعت از راه برسی،
و ما در پوست خود نگنجیم،
روزهایی که همه لیستی از کارهای نکرده برای استقبال از تو در دست داشته باشیم،
و همه ی آلودگی ها و زنگارها را به خاطر آمدن تو پاک کنیم،
روزهایی که دوندگی های ما برای برگزاری باشکوه ترین استقبال و میزبانی از تو باشد،
بهارِ جاودانه ی زمین!
بیا و گرمابخشِ دلهای زمستانی ما باش..+امسال هم حقیرتر از آن بود که سال آمدن تو باشد.
دارد زمان آمدنت دیر میشود...
۹۵/۱۲/۲۷