3908.
چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۴:۲۹ ب.ظ
وای که ظهرهایی که پسرک نمیخوابه،
واقعا تسلط بر اعصاب برام سخته!
معمولا هم پشیمون میشم از این بی اعصابی!
نه میذاره من به کارام برسم،
نه میذاره گل پسر به خوابش برسه،
انتظار داره من بشینم باهاش بازی کنم
فقط اینطوریه که ساکت می مونه!
خب منم واقعا به تایم رسیدگی به کارهام نیاز دارم،
نمیدونم انتظار من ازش چقدر منطقیه،
اما واقعا با وجود بچه ها
درس خوندن یک ماموریت غیرممکنه!
+چه کار باید بکنم؟! :((
این پایان نامه باید تموم بشه،
کمتر از یه ماه دیگه ماه رمضون و تایم امتحاناته و بعدشم که تابستونه،
و دیگه عمراً بشه اساتید رو پیدا کرد.
+همیشه فکر کرده م که بچه ها مهمتر از پایان نامه هستند
و ارزش نداره به خاطر پایان نامه بچه ها رو فدا کنم
یا عصبیشون کنم یا هرچی!
اما الان می بینم سیاست دو سال و نیمه ی من به هیچ جا نرسیده!
:|
۹۶/۰۲/۱۳