3920.
دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۱۱ ب.ظ
من در غیاب مستر،
درمانده و ملول بشینم اینجا گریه های مداوم پسرک
با داستان های عجیب و غریبش در مورد خوابهای بدش رو گوش کنم،
و هیچ جوره نتونم آرومش کنم،
و گل پسر رو یکساعت تکون بدم و کمرم زق زق کنه و پام در حال شکستن باشه،
و از اونطرف خاطرات ماه عسل ملت رو بخونم!
آخه این انصافه؟!
:|
+آخه خدایی اینم شد زندگی؟؟!
(به لحن اون خانمه تو تبلیغات بخونین! :دی)
۹۶/۰۲/۱۸