پاسخ:
قطعا هردو! اما منظورم این بود که غالب اشکال از کیه؟ از خود شخص که نتونسته خودشو جمع و جور کنه؟ یا از اطرافیان که اینقدر بهش فشار روانی وارد کردن یا فشار روانیشو ساپورت نکردن؟
شاید بیشترین تقصیر را خود فرد داره چون خیلی از فشارهای روحی را میشه دفع کرد اما بعضی افراد تازه آغوششون را باز می کنن واسش
پاسخ:
نمیدونم! راستش فکرمیکنم بعضیا واقعا تو زندگی تقدیری داشتن که از ابتدا به تواناییهاشون واقف نشدن و تربیتشون این مدلیه. شاید برای همینه که آغوش باز میکنن اصلا.
از هردو واقعا نمیشه وزن داد بهش. یکی از دلایل مهم افسردگی ناامیدیه که یک امر درونیه. اطرافیان ممکنه این وضع رو تشدید کنن
و البته مزاج. خیلی وقتا مزاج آدم که از حالت تعادل خارج بشه باعث افسردگی و خستگی و... میشه ما بحث مزاج رو معمولا خیلی جدی نمیگیریم اما خیلی از خلق و خوها، ناراحتی یا بیاعصابی، با اصلاح مزاج برطرف میشه
پاسخ:
درسته. مخصوصا قسمت مزاج نکته ی خوبی بود مرسی.
خوب نقش اطرافیان مهم هست ولی من خودم به شخصه خودمو با شرایط خوب وفق میدم و نمیذارم کسی روحیمو به سمت افسردگی بکشه با اینکه خیلی حساس وزود رنجم تنها چیزی که افسردم میکنه بیماری
بنظر من بیشترین مقصر اطرافیان هستن که متوجه نیستن با روح و روان اون ادم چیکار میکنن... البته گاهی هم متوجه هستن.
من کسی رو میشناسم که تو زندگیش ذره ذره آب شد و الان که به میانسالی رسیده به یه آدم افسرده و بی انگیزه تبدیل شده که دائم برای خودش ارزوی مرگ میکنه.
بنظر من اون ادم هایی که این رفتار رو با یه نفر دارن اصلا قابل بخشش نیستن...
پاسخ:
منم فکر میکنم گاهی اطرافیان بیش از خود شخص مقصرند. چون در هر حال انسان موجود اجتماعی است و قرار بوده که بااجتماع زندگی کنه نه تنها. اما خب درابعادی هم باید تنها باشه :(
مقصر اصلی تر هم اون مشاوره است که افسردگی رو برای شما کشف کرد :)))