ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3958.

يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۱۸ ق.ظ

دیروز مستر ما رو برد به کوهِسنگی،

وقتی میرفتیم از اینکه همه ی راه ترافیک باشه و جشن خیابونی نگران شدیم،

اما تو مسیر ما هیچ خبری نبود،

خوب که برگشتیم خونه،

دیدیم جلوی خونه بلواااااست!

:))



+البته ما زود رفتیم و زود هم برگشتیم.

در راه بازگشت دو تا از پسرخاله های مستر، برادرش، دخترخاله ش و دخترداییش رو دیدیم

که برای خودشون جلوی در خونه شون تجمع کرده بودند، ما هم بهشون پیوستیم. :)))

البته با لباسهای مشکی! :)))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۳۱
لوسی می

نظرات  (۴)

۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۳۱ دچـــــ ــــــار
مشکی یا دودی؟ :)
پاسخ:
شوخی بود!
۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۲۷ مامان محمدمهدی
هووووم کوه سنگی:)))
پاسخ:
:)
شنبه کوه سنگی بودی!!!!!!! 
عه چه جالب منم بودم 
یعنی ما هم بودیم!
تا ساعت چند اونجا بودی؟ صبح یا عصر؟
پاسخ:
عجب :)
عصر از ساعت شش تا نه تقریبا :)
پس شاید از کنار هم رد شده باشیم یا همو دیده باشیم :)
اومم من ساعت ۴ کارم تموم شد راه افتادم کوهسنگی رفتم خانواده رو اونجا گذاشته بودم از قبل بعدش یه دو ساعتی فکر کنم بودیم و برگشتیم 
آره محتمله :)
پاسخ:
آره :)
چه هیجان انگیز :) فک کن!