3958.
يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۱۸ ق.ظ
دیروز مستر ما رو برد به کوهِسنگی،
وقتی میرفتیم از اینکه همه ی راه ترافیک باشه و جشن خیابونی نگران شدیم،
اما تو مسیر ما هیچ خبری نبود،
خوب که برگشتیم خونه،
دیدیم جلوی خونه بلواااااست!
:))
+البته ما زود رفتیم و زود هم برگشتیم.
در راه بازگشت دو تا از پسرخاله های مستر، برادرش، دخترخاله ش و دخترداییش رو دیدیم
که برای خودشون جلوی در خونه شون تجمع کرده بودند، ما هم بهشون پیوستیم. :)))
البته با لباسهای مشکی! :)))
۹۶/۰۲/۳۱