یه دوره ای داشتی جدی پیگیری میکردی اینطور که یادمه درسته؟
چی شد پس؟
پاسخ:
نه جدی که پیگیر نشدم، یه بار یه سردبیر ایمیلشو داد گفت اگر متنی داشتی بفرست. اما خب من اصلا وقت روش نذاشتم اون زمان یادم نیست دانشجو بودم یا باردار بودم چی بود که نمیتونستم بشینم به نویسندگی فکر کنم. اما خب همچنان تو ذهنم لااقل پیگیرم! راستشو بخوای با چندتا کتابی که اخیرا خوندم فهمیدم که من هم ایده هایی برای کتاب نوشتن دارم و نباید برای شروع کردن به نوشتن و پیدا کردن ایده اینقدر سخت بگیرم! کتابهای مزخرف زیادن یکیش هم مال من!خخخخخ! :))) اما میدونم اگر کتاب رو شروع کنم چند سالی طول میکشه و نمیدونم تا اون موقع آیا هنوز هم برام جذاب هست اون ایده یا نه! :| گاهی فکر میکنم نوشتن یه ستون تو یه روزنامه هم میتونه جذاب باشه. هرچند که به نظرم اسم این نویسندگی نیست!