ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4048.

جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۴ ب.ظ

یهو با مستر رفتیم خونه ی ییلاقی پدرش.

سه روز بچه ها صبح تا شب،

تو خاک و باغ و رودخونه،

و دنبال بره و مرغ و جوجه ها و سگ و گربه بودن!

گل پسر که اصلا غمش نبود که اینها موجود زنده ان،

یه جوری برخورد میکرد که گوسفندها از دستش فرار میکردن!

:))

تا چشم میچرخوندم می دیدم دنبال یه جونور دیگه میدوه!

تنها کمبودی که بود،

عدم وجود یک الاغ عزیز بود که سواری بدههههه! :))

:)



+وای که چقدر اونجا هیجان انگیزه واسه من!

یکی از رویاهام اینه که خیلی زود،

تو همین سن و سال بچه ها،

یک چونان جایی خونه زندگی داشته باشم،

و زندگی کنیم.

اما خب!

شدنی نیست و این رویا دست نیافتنی به نظر میرسه.

همین باعث میشه که با وجود همه ی محدودیتها،

وقتی پدر مستر مدام و مدام و مدااااام اصرار میکنه که من ده روز با بچه ها و بدون مستر برم اونجا پیششون بمونم،

راستش ته دلم قدری وسوسه هم میشم!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۰۹
لوسی می

نظرات  (۱۴)

۰۹ تیر ۹۶ ، ۱۹:۱۸ محبوبه شب
عخـــــــــــــــــــــــی ^_^ الاغ سواری 
پاسخ:
نبود خواهر جان! الاغ نبود! :))
قحطی الاغ اومده بود :دی
۰۹ تیر ۹۶ ، ۱۹:۲۷ محبوبه شب
دلتان بوسوزه.. ما هر وقت میریم روستاهای اطراف مشهد، تفریح جذابمان همی الاغ سواریه :دی
متاسفم از نعمت بی بهره بودی :دی
پاسخ:
:))
خوش به حالتون!
یه زمانی چند تا از همسایه هاشون الاغ داشتن الان نمیدونم چی شده همه فروختن الاغها رو!:|
۰۹ تیر ۹۶ ، ۱۹:۳۱ محبوبه شب
زندگی تو روستا و در کل طبیعت خیلی خیلی خیلی خوبه ولی واسه ما شهرنشینا یکم سخته تحمل اون زندگی وگرنه کیه که دلش نخواد دوروبرش سرسبز باشه، بدون آلودگی هوا، یا صوتی!! زندگی کنه؟!
پاسخ:
چرا سخت باشه؟ من که خیلی پایه ام!
حیف که مستر مدام ماموریته وگرنه من و مستر برای خرید خونه اطراف شهر و حالت ییلاقی دادن به زندگیمون خیلی پایه بودیم
و قبل از خرید این خونه هم کلا تصمیممون همین بود که جمع کنیم بریم یه جای خوش آب و هوا اما نسبتاً نزدیک شهر!
مشکل این بود که من می ترسیدم تنهایی چند شب و روز با بچه ها تو جایی شبه روستا یا حتی خود روستا بمونم. :(
چه خوب عزیزم خوشحالم  که خوش گذشته ولی بدون مستر واقعا ترسناکه
پاسخ:
مرسی عزیزم.
آره به نظر منم خیلی ریسکیه!
البته پدر و مادر مستر که هستن! مستر نیست فقط!
آهان فکر کردم میخوای با بچه ها باهم باشید ترسیدم
پاسخ:
نه اونها هم هستن من خودم یه ترسویی ام که دومی ندارم :))
۰۹ تیر ۹۶ ، ۲۲:۵۰ پـــــر ی
واااای بچه داری خیلی سختههههههه
امروز من مواظب خواهر زاده ام بودم. داشتم غش می کردم این اواخر دیگه :((((((((
پاسخ:
آره خیلی :)
البته کم کم طبیعی میشه.
خوب برو 
ساده!
پاسخ:
باوشه! :)
۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۱:۴۴ دچـــــ ــــــار
ایشالله خودتون یکی بخرید . خونه ویلایی منظورمه ها :))
پاسخ:
ان شالله.
شما هم همینطور.
نکنه طرفای کنگ و اینا؟ آره ییلاقات شاندیز طرقبه ای؟ اَی کفاصط! خوش به حالت منم می خواااااااااااااام 
پاسخ:
آروم باش! :|
به خودت مسلط باش این چه وضعیه! :|
نه اصلا اونجاها نیست!
خیلی از مشهد دوره. نزدیک چهار ساعت راهه! :|
فکر کنم سراغ الاغ ها رو باید از قصابی گرفت
پاسخ:
:|
هههههههههه 
ههههههه 
خندیدم 
هههههه
ترکیدم 
دیووونهههه:)))
آروم بودم خله آروم باش یعنی چی؟ :| نکنه ناراحت شدی؟ :/ 
ای بابا :/ 
خوب نظر به اینکه من بخوام حدسمو بگم تو احتمالا سانسور می کنی نمیگمش 
حداقل عمومی نمیگم :) 
پاسخ:
:))
خب الحمدلله که موجبات خنده و شادی شما فراهم شد:دی
نه سانسور نداره آنچنان! الان دیگه شهرم عمومی شده! :)
کامنت خصوصیت: به طرف شمال!
۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۲:۳۰ تنهادلشکسته

سلام

چقدر خوب...

خدا را شکر...

همیشه به شادی.

یه عکس از بازی بچه ها میذاشتین.

پاسخ:
سلام.
سلامت باشی گله.
برای من که شادی که نمیشه گفت واقعا! اما برای بچه ها قطعا پر ازشادی بود!
معمولا هرجا میرفتیم موبایل من همراهم نبود! خیلی حیف شد نتونستم فیلم و عکس درست حسابی بگیرم.
پس همون گزینه اولم درست بود:)
من اونجا رفیق دارم 
یه رفیق با معرفت جون جونی :) 
پاسخ:
همون حوالی بودیم اما اونجا نبودیم! :)
خدا حفظش کنه :)
۱۱ تیر ۹۶ ، ۲۱:۰۷ مامان محمدمهدی
همیشه به گردش و شادی
ولی وسوسه نشو خواهر
منم علیرغم اصرارهای پدرشوهر برای پیوستن آخرهفته ها بهشون در خونه دماوندشون، نمیپذیرم بدون همسر اونجا برم گرچه رابطه هامون باهم درحد قابل قبوله
پاسخ:
دلم برای بچه ها میسوزه و احساس میکنم هرچه بیشتر اونجا باشن براشون بهتره!
اما اگر برگردیم تو خونه محصورن!
البته خودم هم عاشق طبیعتم.
ولی حرفت کاملا درسته. اینکه تا حالا نرفتم هم به همین علته.