پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۵۳ ق.ظ
چقدر ناشکرم!
خدای من!
این روزها میگذره و هر روز می فهمم ناشکرم!
اما یه روزهایی هم خودم رو غرق در شکرگزاری عملی می بینم!
شنیدین میگن اگر عصبی هستین، شاید فلان ویتامین بدنتون کمه؟
اگر بی قرار و دل آشوب هستین شاید فلان هورمونتون تنظیم نیست؟
این ایمانی که میگن در قلوب مؤمنین هست،
یعنی متأثر از هجوم و دستکاری هورمون ها و ویتامین ها نیست؟!
+شاید سوالش مسخره به نظر بیاد اما برای من یک سوال واقعیه! :|
۰
۰
۹۶/۰۷/۲۰
لوسی می
پاسخ:
ممنون میشم بیاید بگید. من منتظرم.
اما راستش من به این تشخیصهای دکترها اعتقادی ندارم!
چون خودم وقتی حجامت رفتم چیزهایی در موردم گفت که در من صادق نبود!
حالا نه موارد ایمانی، که متأثر از تقوا یا هرچیزی باشه، موارد معمولی ای که گفت یه درصدیش در من اصلا صادق نبود.
در نتیجه نمیشه تشخیص اون دکتر رو ملاک قرار داد.
پاسخ:
ای بابا! کار بدتر شد که!
اومدین کمک کنین یا سوال رو پیچیده تر کنین؟
پاسخ:
خب من فکر میکنم منطقیش اینه که متأثر نباشه اما نمیتونم اثرات جسمی رو هم زیر سوال ببرم!
پاسخ:
اینها نوعی کرامته. از فضای طبیعت خارج میشه.
پاسخ:
حتی اگر حاجت روا نشده باشی.
+درسته.
پاسخ:
جالب بود اما نفهمیدم ربطش به سوال من چی بود.
یعنی میخواید بگید از جانب روح اگر جسم شاد بشه (در همین مثال) این شادی درست و حقیقی هست.
اما اگر از جانب جسم، روح متاثر یا شاد بشه این شادیِ غیر معتدل هست. بله؟
خب وقتی آدم هورمونهاش تنظیم نیست و اون شکایته و غر و شکوه ایجاد میشه در جسم، یا سرخوشانه رفتار میکنه، خب روح هم ازش متاثر میشه دیگه.
و این چون از جانب جسم بوده یعنی مشکل داشته و حقیقی نبوده؟
اصلش اینه که مبدا اتفاقات روح باشه که در اون صورت به حقیقتش رسیدیم؟!
اینو میخواستین بگین؟
خب اگر این رو میخوایدبگید چطور باید روح رو مبدأ اتفاقات و هیجانات و احساسات کنیم؟
پاسخ:
من اونی که نوشتم برداشتم از صحبتهاتون بود. اما نگفتید که درست برداشت کردم یا نه؟
و یادم نمیاد اینو پرسیده باشما!
سوال من این بود که آیا برداشتم از صحبتهاتون درست بود؟ یعنی اگر روح متاثر از جسم باشه اون تاثر و اون حالت حسی حقیقی به حساب نمیاد؟!
کلا سوال من در مورد صحت برداشتم بود.
بعلاوه هورمونها و ویتامین ها که متأثر از روح ما نیستند! متأثر از خوراک ما و وضعیت جسمانی ما هستند.
منظور ما هورمونهای متأثر از حالات حسی نبود(مثل شادی و غم) هورمونهای جسمی رو میگفتیم که اگر تنظیم نباشد چه میشود؟!
(مثل هورمون رشد، هورمون های کلیوی، هورمونها و آنزیمهای معده و امثالهم)
اینها و ویتامینها و پروتئین ها که باعث میشه جسم آدم در حالت تعادل باشه یا نباشه.
پاسخ:
طبیعت معجزه ی معمول و معجزه طبیعت نامعمول است! :)
خب اگر قرار باشه طی الارض و امثالهم به صورت علمی قابل کشف باشه که دیگه ناشی از حالت روحی و ایمانی نمیشه!
:|
این که نقض غرضه. نیست؟
پاسخ:
خب نکته ش اینه که میگن این تئوری درست نیست!
و اینکه جسم آدم تنظیم نباشه بهانه ی درستی برای رفتارهای غیر اخلاقی نیست.
حالا نمیدونم چقدر این تئوری صحیحه اما بحث سر همینه که آیا این جمله ای که من گفتم درسته؟
یعنی اصل بر اینه که ایمان و اخلاق متأثر از وضعیت جسم نباشه؟ یا طبق گفته ی شما متأثر هست؟
کدوم درسته؟
پاسخ:
سلام عزیزم چطوریییییییییییییییییی؟؟؟! مشتاق دیدار. وب گم کردی :)
نه منظورم دقیقا برعکسشه. یعنی کسی که ایمان بالایی داره متاثر از کمبودهای درونی یا هورمونهاش نیست.
و اگر هورمونهاش تنظیم نباشه هم همون رفتار مومنانه ی همیشگیش رو داره نه اینکه با کمبود ویتامین ها یا تغییرات مزاجش مهربان و شاکی و عصبی و بی قرار و اینها بشه.
حالا دارم می پرسم آیا درسته؟!
پاسخ:
درست میگی. سوال اینه که آیا وقتی که محیط میتونه رو تو اثر بذاره، شرایط جسمی میتونه رو تو اثر بذاره، و هرچیزی از این قبیل، آیا میشه به این نتیجه رسید که ایمان تو خالط لحم و دمت نیست؟
منظورم اینه که این یک ملاک برای تشخیص سطح ایمان افراد هست؟!
مثلا منی که امروز هورمونهام قاطیه، عصبانی میشم، فردا هورمونهام تنظیمه صبورترم، این یعنی ایمانم ضعیفه و مراتب روحیم پایینه؟ یا نه این خیلی طبیعیه و در پیشگاه خدا این تغییرات رفتاری قابل قبوله و توجیه خوبی پشتشه! که آقا من شرایطم اینطور بود! برای همین امروز عصبی ام فردا صبورم!
خب اینطوری اگر باشه که آدم هیچ رشد خاصی در روحش نمیکنه. یعنی شما همیشه متاثر از شرایط هستی. به نظرم میاد هرچی اثرپذیری آدمها کمتر باشه ناشی از ایمان بالاترشونه! آیا اینطوره؟
پاسخ:
نه خوب بود! من یه کم ذهنم آشفته ست هی سوال رو سوال میاد برام! اما سعیم رو میکنم که همون سوال اصلی پست رو هی مطرح کنم! ولی راستشو بخوای هی خودم قاطی میکنم سوال اصلی چی بود :)))
پاسخ:
شما خوب سوال می پرسینا! نظرتون چیه یه بارم جواب بدین؟! :)
+البته شوخی میکنم! ممنون از سوالات کلیدیتون.
پاسخ:
بله اینها رو شنیدم.
ممنون بابت تذکر.
پاسخ:
قطعا مرتبطند. اما گویا این ارتباط با رشد روحی کم کم حذف میشه!
پاسخ:
آخه مشکل اینه که من وب گم میکنم! اما آدرس وب شما رو گم میکنم :)) نه اینکه بیان نیستی هی گم میکنم آدرستو که بیام. ولی میام منم چندبار در سکوت آمد و شد داشتما! :) ماشالله گل پسرهات چقدر هم بزرگ شدن ببوسشون :)
منم باهات موافقم نظر من هم همینه. اما واقعا نمیشه جسم رو حذف کرد. میشه؟ نمیدونم شایدم بشه.
پاسخ:
سلام.
خب من هم به همین قصد استفاده کردم یعنی همون تمثیل! اما به نظرم که میشه مخلوط بشه. نمیشه؟ اگر نمیشه پس چطور میتونیم بدن شهید، بدن امام یا هر ولی الله دیگری رو متبرک و مقدس تصور کنیم؟ طبتُم و طابَت الارضُ التی فیهادُفتُم که در زیارت میخونیم (شما طیّب و طاهر هستید، سرزمینی که شما آرمیدید طیّب و طاهر است) معنیش پاکی مادی نیست؟ پاکی معنوی قطعا هست اما پاکی مادی رو هم کاملا مد نظر داره که به جسم وابسته میشه و کار به جایی میرسه که ما حتی از خاکی که سیدالشهدا در آن دفن شده برای درمان جسم هم استفاده میکنیم! برای نیل به فضائل معنوی هم استفاده می کنیم(سجده بر خاک تربت).
در حدی که مثلا دری که بر آستان حضرات هست هم برای ما متبرک به نظر میرسد. یعنی ما به در یا ضریح حرمهای شریفه تبرک می جوییم خب در که دیگه واقعا جنبه ی مادی داره.
و روح آدم به جسم وابسته ست واقعا! حالا شاید اسمش مخلوط بودن نباشه(شایدم باشه!) اما وابستگی روح و جسم امری واقعی است که حتی برای ائمه هم میگن وجود داره و به همین علت هست که میگن حضور معنوی امام در حرم شریفه ی خودش بیشتر است از سایر مناطق دنیا. چون جسمش در اونجا مدفونه. وگرنه امام احاطه ی کامل بر دنیا داره و طبیعتاً اگر قرار نبود در محل جسم حضور داشته باشه یا فضائل معنویِ محل دفن جسم بیشتر از سایر نقاط باشه، زیارت مادی هم امری کاملاً بیهوده به نظر میرسید در حالی که همه ی ائمه و علما و فضلا به این امر یعنی زیارت مادی، توصیه کردند و اهتمام داشتند.
اینها همین الان به ذهنم رسید نمیدونم چقدر منطقی یا درسته! :|
پاسخ:
عجب. لطفا ازشون بخواین که با تضمین رعایت امانت از جانب بنده (البته اگر بشه اعتماد کرد! :|) پی دی اف پایان نامه شون رو در اختیار بنده قرار بدن! میشه؟
پاسخ:
میشه! دوباره فکر کنین!
پاسخ:
به دوستتون بگین که از طرف خودشون بهشون بگن! میشه؟
پاسخ:
هرطور راحتین! ولی میشه!
پاسخ:
ممنونم آره جالب بود و نه ندیده بودم.