4325.
امروز صبح،
من بودم و
مستر و
چهار تا استاد و
یک جلسه ی دفاع و
یک پایان نامه با درجه ی عالی و
دیگر هیچ!
:)
+الحمدلله تموم شد.
+حدود سه سال و نه ماه از روز دفاع پروپوزالم گذشته! :|
منی که اون روز داشتم پر پر میزدم که تأخیر نشه و یه روزی از پروپوزالم دفاع کنم که برای رعایت فاصله ی زمانی تا شهریور همون سال بتونم از پایان نامه م هم دفاع کنم(اتفاقی که نیفتاد و دفاع من به ترم بعدش موکول شد و من حسااااابی اون روز حرص خوردم از دست استاد مشاورم!) حالا بعد از سه سال و نه ماه از پایان نامه م دفاع کردم! آدمیزاد از هیچ چیز آینده ش و تصمیماتش و چرخشهای سیب زندگیش در سقوط از درخت دنیا خبر نداره..
تو این سالها اتفاقات زیادی برام افتاده و واقعا نمیتونم بگم از این همه طولانی شدنِ ارشد خیلی دلخورم! نه! من چیزی رو از دست ندادم. من الان خیلی چیزها تو زندگیم دارم که هیچ دلیلی برای حسرت درس وجود نداره و نتیجه هم که الحمدلله رضایت بخش بوده.
و مهمتر از همه اینکه از کیفیت دوره ی ارشدم راضی ترم نسبت به دوره ی کارشناسیم. این خودش خیلی مهمه :)
+چیزی که برام جالب بود این بود که هم استاد داورم و هم راهنمام، این درجه رو حق من میدونستند به خاطر زحمتی که کشیدم و "صداقتی" که تو انجام پایان نامه به خرج دادم! ههههه ههه!
و انصافاً برای این پایان نامه خیلی زحمت کشیدم. نه اینکه بگم بقیه زحمت نکشیدن برای کارهاشون، چرا شاید بیشتر از من زحمت کشیدن، اما من عملا یک سال مداوم درگیر کارم بودم و از یاد گرفتن نرم افزارها و شرکت کردن تو کلاسها و مراجعات حضوری و تماس تلفنی با خبرگان و هیچ چیز و هیچ چیز دریغ نکردم و عملا ماهیگیری یاد گرفتم در حالی که همه ش با یک برونسپاری کاری و خرید ماهی حل میشد! خدا رو شکر میکنم که نتیجه ش رو دیدم و الان لذتش رو می چشم هرچند که بیش از لذت از نمره ای که گرفتم، این نتیجه باعث شد از مصاحبت با اساتیدم در دوره ی ارشد لذت بیشتری ببرم..
+الان نزدیکه چهل ساعته که فقط یک ساعت خوابیدم! من میرم بخوابم و کم خوابی این ده روز رو جبران کنم :)
ممنونم از تک تکتون به خاطر روحیه دادنهاتون و صبوریتون در تمام مدتی که از پایان نامه م نوشتم. آی بلاگرهای خیلی خیلی دوست داشتنی :)