ماجراهای من و خودم!

پاسخ:
عروس نمونه ام من :)

پاسخ:
سلام بله خدا رو شکر.
متشکرم ان شالله شما هم موفق باشین همیشه.

پاسخ:
^_^

پاسخ:
:)
تا به حال دو سه بار اینو گفتم و مستر هم واکنش خاصی بروز نداده و پیشنهادی هم نداده، راستش نمیخوام فکر کنه که دغدغه م شده هدیه ی این استاده! شاید خوشش نیاد یا حس بدی بهش بده!
اصلا شاید به همین علت کلا بی خیال هدیه بشم!
اما فعلا گزینه ی خودم دم نوش دم کنه! چون اگه به درد خودش هم نخوره، حتما خانمش ازش خوشش میاد چرا که خودم عاشق این نوع دم نوش دم کنم!
ولی خدایی اسم ضایعی داره! دم نوش دم کن!
اسمش همینه واقعا؟! :|

پاسخ:
:))
منم معمولا تو گفتن این چیزها رودربایستی ندارم:)
البته گاهی بعد از اینکه همه با هم میخندیم احساس خوبی هم پیدا نمیکنم فکر میکنم حرکتم بیش از بامزه بودن ضایع بوده! اما خب دراون لحظه حس خوبی دارم از راحت بودن!
همچنین :)

پاسخ:
نه بابا! همین حدشم گفتن منظورت این بوده که ما غریبه ایم! :|

پاسخ:
والا همین حدشم خوششون نیومد! :|
گفتن ما رو غریبه فرض کردی؟! :|

پاسخ:
اینی که میگم خیلی بدبینانه ست اما خب اصلش اینه که فکر کردن دارم میگم ممنونم که "بچه هاممممم" رو نگه داشتین!
بعد تاکید کردن که اینها بچه های خودمونن!
ولی انصافا دستشون به کمک هست. یعنی واقعا اگر با کسی مشکلی نداشته باشن تو کمک کردن بهش کم نمیذارن من این رو بارها در رابطه شون با خیلی ها دیدم :)

پاسخ:
متشکرم ^_^

پاسخ:
بعله بعله ^_^

پاسخ:
خب به قبول داشتنِ من که نیست.
مهم مدلشه که چه مدلی باشه! قطعا این مدل تأکیدات و اصرار بر اینکه بچه های ما هستند، برام خوشایند نیست و حتی گاهی آزارم میده.
البته خیلی هم این روزها برام مهم نیست.

پاسخ:
^_^