4374.
دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۱۳ ب.ظ
همین الان از جشن پسرک برگشتیم.
نگم که با چه مکافاتی رفتیم جشن!
پسرک یهو تصمیم گرفت نیاد
و من داشتم از حرص می ترکیدم!
اما جشن خیلی خوب بود،
عیبش این بود که خیلی طولانی بود
اما خودش و ماهیتش واقعا جذاب بود.
چقدر این بچه ها بامزه ن!
فک کن میومدن نمایش اجرا می کردن،
بعد پرده ی سن رو که می کشیدن به علت مکانیابیهای غلط، اینا می موندن جلوی پرده!
و از جاشون جمب نمیخوردن تا یکی از پشت پرده می کشیدشون تو!
:)))
+امروز دوباره احساس کردم پسرکم چقدر کوچیکه
و من چقدر بزرگ می دیدمش و چه توقعاتی ازش داشتم!
خدایا توبه.
۹۶/۱۲/۲۱