ماجراهای من و خودم!

نه مستر هم از این حجم هزینه کپ کرد ولی کلا اهل غصه خوردن برای سانک کاست نیست.

Sunk cost!

معادل فارسیش چیه؟

هزینه های از دست رفته؟ :/

خوشحالم که با زبان آشتی کردم :)

کلا همه ی سانک کاستها رو گفتم که به پاشون حرص و غصه نمیخوره اما من تا مدتها ته دلم شاکی می مونه!

متوجه منظور و قصدتون از این کار نشدم!

خوشم میاد از سانک تایمهاتون هم بهترین بهره برداری رو می کنین :)

اینی که حساب کردین یعنی اگر سابقه ی وبم یک سال بوده باشه باید تا الان روزی ده پست گذاشته باشم! 

صنایع دستی خریدم. برای استاد راهنمام یه ظرف مینا کاری روی مس خریدم و یه جعبه شکلات که نزدیک هفتاد تومن شد.

برای استاد داورم یه تابلوی فیروزه روی سفال خریدم(یه همچین چیزی!) که شکل یک دست بود و روش اسم حضرت عباس بود. اینم چهل تومن تقریبا (البته من براش یا علی خریدم و اینو میخواستم بدم به مربی مهد پسرک، که اشتباهی اونو بردم و این یکی قسمتش شد.)

خب گفتم که یکی هم برای مربی پسرک خریدم. برای همه همکلاسیهای پسرک و جشن سوره ی همزه شون هم جایزه خریدم که به نظرم به نسبت هدایای قبلی بقیه زیادی لوکس بود که نزدیک صد تومن شد.(جشن این سوره نوبت من بود). سرجمع چیزی حدود ۲۵۰ تومن شد هزینه های هدیه خریدنِ امروزم!

به خاطر این حجم از هزینه کلا استاد مشاورم رو بیخیال شدم! زورم اومد باز پول بدم 😉 

آره. یا میشه گفت اگر یه ساله که مینویسم میانگین روزی ده تا پست گذاشتم!

اما خب بعضیا برای مشاور هم میخرن بعضیام برای هیچکس نمیخرن ولی خودم ندیدم کسی برای داورش هدیه بخره! اینم که من براش هدیه بردم به خاطر داور بودنش نبود به خاطر کمکهایی بود که کلا بهم کرد تو همه زمینه ها. اینکه میگم داور برای اینه که نگم یک استاد دیگه! یعنی خواستم یه صفتی براش پیدا کنم که بدونین این همون داوره ست وگرنه به خاطر سمتش در پایان نامه م هدیه نخریدم.

ممنونم کمرم فقط درد میکنه😁

من‌برای راهنمام یه ظرف میناکاری خریدم.

حدود ۲۵۰ تومن. این حجم از هدیه برای من کمرشکنه! :)

من دکتر نیستم. اما دکترها رو دوست دارم:)

واقعا؟:)

دلم روشن شد. خدایی اگه محدودیت های اقتصادی نبود من همه ش در حال هدیه دادن و مهمونی برگزار کردن می بودم :)

خب پس چرا نمیری دانشگاه؟ :))

تلاش برای زجرکش کردن:)))