داشتم رادیو گوش میدادم آخوند میگفت وقتی علامه مجلسی بحارالانوار را نوشت یکی از علمای بعدی کتاب سفینه البحار رو نوشت. یعنی میگفت با کشتی باید وارد دریای بحر شد. دریای بحر قشنگ بود :)
پاسخ:
:))
جالب بود ولی گر نبود مشربه از زر ناب، با دو کف دست توان خورد آب 😊
این که من فکر کنم امروز روز آخره پس بدو که آخر شب از خودت راضی باشی؟!
پاسخ:
هرچند که این تصور در کاهش اتلاف وقت آدم موثره و انسان رو برای افتادن روی سیکل بازخور مثبت کمک میکنه اما منظور اینه که هر رفتاری ناشی از این درکیه که ما از آخرت و لحظه مردنمون داریم. کسی که خودش رو از خدایی بدونه که لاجرم به سوی او باز میگرده در تمام رفتارهاش این رو در نظر میگیره(الذین یظنون انهم ملاقوا ربهم) و کسی هم که چنین تصوری نداره این رو در زندگیش بروز میده. بیخیالی، خوش گذرانی، غم و غصه و یا شادی مفرط و امثالهم.
همین برداشت شما هم به درک آدم وابسته است. کسی که مرگ رو عندالمطالبه(😁) بدونه ممکنه صبح تا شب هم بدوه تا با مرگ غافلگیر نشه.
کلا معیار مناسبی برای محک زدن رفتارهامون و باورهامونه. چون سطح رفتارمون سطح باورمون از اون فضا و اون اتفاق رو نشون میده.
آدم وقتی میره قبرستون هرچه تعلق به امیال داره اون رو کور میکنه ولی وقتی از قبرستون بزنه بیرون فراموش میکنه که انا لله و انا الیه راجعون. بنظرم لازمه انسان کفن بخره و هر روز به کفنِ خودش نگاه کنه شاید آدم بشه.
پاسخ:
آره. من کفن دارم ولی واااقعا جرئت نمیکنم حتی نگاهش کنم. میترسم در جا بمیرم! باورتون میشه؟ 😑
این در حالیه که علما و فضلا و صلحا قبر هم خریده بودن تو قبرشون میخوابیدن!