تلخیِ بیپایان.
شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۲۱ ق.ظ
نمیدونم که آیا واقعا یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بیپایانه؟
به نظرم این تصورِ پایانِ تلخه که خودش باعث تلخی بیپایان میشه.
و هرچند بار هم که به پایانهای تلخ تن بدی، اون تلخیهای بیپایان تموم شدنی نیستند.
قبلتر ها چقدر در بیان خودم و توصیف خودم حرفهای بودم.
الآن این منم با ملغمهای از نقشها و بایدها و نبایدها و رویاها و ترسها که غالبشون با هم همپوشانی دارن و من انگار دیگه از پس خودم بر نمیام.
سرتاسر عجزم.
زندگی در تمام لحظههای زیبا و دوستداشتنیش برام پر از تلخی شده،
تلخیای که پابهپای من و زندگیم داره پیشمیاد و من انگار مقهور قدرت او شدهم.
حضورش رو پذیرفتهم،
ناامیدی رو پذیرفتم و سکوت برگزیدهم.
برام جالبه، دههی سی بالکل متفاوت از دههی بیست شروع شد..
آه که این منیتِ عظما بند پای منه..
۹۷/۱۰/۲۲