ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

کنم با عجز و لابه بر تو اظهار :( +بعداً نوشت.

دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۳۱ ب.ظ

وای اصلا باورم نمیشه که سر تا پا انرژی منفی شده‌م 

و تو این کارِ بی‌نهایت ساده درمونده‌م!

حالم خوش نیست. 

مغزم دیگه نمیکشه و درد میکنه،

امروز ده ساعت تمام مشغول بودم..

دلم برای بچه‌هام تنگ شده!

کار ساده‌ایه اما فراتر از حد تصورم حجیییییمه!

چطور حجمش رو نفهمیدم؟

چطور بهش گفتم دو روزه تمومش میکنم؟

والا هفت روزه هم تموم نمیشه!

الآن هیچی ندارم که بتونم ارائه بدم..

هرچی بیشتر میرم کمتر نتیجه میگیرم..

اصلا انگار هیچی پیش نرفته.

بدتر از ویرایش‌های نهایی فایل‌های پایان نامه وقت‌گیر و بی‌نتیجه است!

راستش اصلا امید ندارم که تموم شده‌ی کار رو بتونم ببینم!

بچه‌هااااا دعا کنین جلسه ما بی حرف پس و پیش فردا برگزار نشه!

یک روز... حداقلِ حداقل یک روز وقت میخوام... کمک! :((

کمک :(((



+بعداً نوشت: جلسه به روز بعدتر موکول شد و عملا ده ساعت کاری بهم اضافه شد.

از دعاهای همه ممنونم ^_^

واقعا برام مهم بود و هست... من آدمِ سرشکستگی و شرمندگی جلوی کارفرما و استاد نیستم... اصلا برام قابل تحمل نیست..خودم هم دیشب براش نذر کردم :) 

ولی حالم خیلی بده. عملا بیمار شده م و از جام نمیتونم تکون بخورم. سرم سنگین شده. منی که هر روز از ساعت هفت بیدار و فعالم، امروز تا ساعت ده تو تخت بودم و اصلاً نمیتونستم پایین بیام...این دو سه روز گل پسر حالش خیلی ناخوش بود و تب داشت الان یه پوست و استخون شده.. بچه‎م آب شده تو این مدت.. همه ی اینها خستگیِ مفرطی رو به جان و روح و روانم وارد میکنه و باعث کندیِ پیشرفتم میشه.. ولی خب.. همین که ده ساعت که شاید خالصش پنج شش ساعت بشه، به وقتم اضافه شده بازم ارزشمنده. امیدوارم بتونم کار رو تموم کنم و فردا دست پر برم.. هنوز امیدوارم جلسه فردا هم به بعداز ظهرش موکول بشه :دی

ان شالله همه‎تون همیشه سلامت باشین.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۱۹
لوسی می

نظرات  (۱۹)

با این شرایط فکر کنم عقربه ز تعجیل حکایت دارد!
پاسخ:
نه دیگه. عقربه نشون میده که دیر شده!
ولی در هر حال تیتر رو عوض کردم گویا نبود :دی
چشم دعا میکنیم
پاسخ:
بهترین کامنت این پست واقعا. باعث شد تو این حجم خستگی مفرط لبخند بزنم:)
ممنون.
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۰۰ ... به دنبال حقیقت ...
مهم اینه که شما تلاشتون رو انجام دادین و کم نذاشتین.
فردا هم همین صداقت همیشگی تون بهترین همراهتون خواهد بود ان شاءالله
پاسخ:
نه واقعا این مهم نیست. مهم نتیجه‌ و وجود چیزی برای ارائه است که وجود نداره
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۰۷:۳۴ صبورا کرمی🦄
عه چرا اخه. 
تو از پسش بر میایی😉
پاسخ:
ای بابا!
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۰۸:۱۷ پلڪــــ شیشـہ اے
ان شاءالله که بهترین ها اتفاق میافته.
:*



پاسخ:
ممنون عزیزم. فعلا که یه روز وقت بیشتر، روزیم شد :دی
سلام
ما دعا کردیم .
چی شد جلسه؟

پاسخ:
سلام.
مستجاب شد دعاتون :)
جلسه م به فردا موکول شد :)
امیدوارم برگزار نشه :)
پاسخ:
نشد :)
به فردا موکول شد.
ان شالله تا فردا به یه جا برسونمش.

یه جوری به اطلاعشون برسون که نمی تونم تو این مدت کم کار رو به سرانجام برسونم. بهم یککم وقت بدید. همین

این که دیگه دعا و نذر و نیاز نمی خواد :)

پاسخ:
آره مستر هم همینو میگه. اما از زمان تحویل گذشته و دیر شده! برای همین اصلا روم نمیشه اینو الان بهشون بگم :(
قبل از سررسید زمان تحویل باید خرد به خرج میدادم و میگفتم.
خدا به وقت‌تون برکت بده.
ان‌شاءالله توفیق حاصل میشه

توکل بر خدا
اینجور وقتا که آدم ناتوان میشه خیلی بیشتر فقر و نیازش رو حس میکنه
شما تلاشتون رو بکنید. باقیشو بسپرید به خدا
که برای همه‌مون به شدت کافیه :)
پاسخ:
دقیقا. وقتی که می بینی نمیتونی با زمان بجنگی یکی از سخت ترین احساس نیازهای ممکنه.
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۵۱ مــحــدثــه ...
ای بابا :( در چه حالی؟
پاسخ:
جلسه به فردا افتاد :)
هرچند هنوز امیدندارم که کارم تموم بشه اما قطعا وضع بهتری خواهم داشت ان شالله.
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۰۹ مــحــدثــه ...
چه خوب، خوشحال شدم :)
ان‌شاالله تموم می‌شه، تا فردا کلی وقت هست. کمک نمی‌خوای؟ بی‌تعارف می‌گم.
پاسخ:
منم خیلی.
با اینکه حالم خوش نیست ولی واقعا روحیه گرفتم.
ممنون عزیزم. همین لطفت خیلی ارزشمنده :)
باشه
ما هم یکسره براتون دعا میکنیم  تا فردا
پاسخ:
آرهههه خیلی هم عالی :)
ممنون.
الحمدلله
ان شا الله به بهترین نحو ممکن تموم میشه
پاسخ:
متشکرم. انشالله.
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۴۷ دختـرِ بی بی
خب الحدلله...
ولی خیلی هم این چیزا مهم نیست انقدر حرص نخور
مهم توکل سپس عزم هست
نتیجه اونقدر هام مهم نیست:)
پاسخ:
اتفاقا خیلی مهمه. وقتی یه کاری رو قول دادی تموم میکنی خیلی مهمه که واقعا تمومش کنی و به عهدت وفادار باشی.

:)
آخ جون :))
پاسخ:
:))
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۵۲ دختـرِ بی بی
 وقتی توکل کنی وتمام تلاشت رو بکنی 
و نتیجه اونی نشه که بخوای
یعنی وفای به عهد نکردی؟؟؟
کردی
پاسخ:
نه نکردم دیگه.

وقتی قول میدی باید پاش واستی. اون چیزی که شما میگین چیزیه که نتیجه ش معلوم نیست و یا به خاطر نتیجه قولی ندادی. تلاش بدون در نظر گرفتن نتیجه غالبا در مورد تکالیف الهیه و در اموری جواب میده که شما قراره به خدا جواب پس بدی ولی وقتی با عدم نتیجه گرفتن، مدیون آدمها بشی و کسانی رو نتیجه ی کار تو حساب کرده باشن و معطل تو مونده باشن موضوع خیلی مهم میشه. اینجور وقتها اگر حرص هم بخورم، حرص خوردنش به جاست و بی ارزش نیست. چون دغدغه من وفای به عهد و مدیون نشدنه.. نمیشه گفت این چیزها مهم نیست. علما و فضلا هم برای این نوع وفای به عهد حتی حرص هم میخوردن چون مهمه. ولی خب به نظرم به کسی قولی نمیدادن کلا! :))
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۱۳ مامان محمدمهدی
کاری از دست من برنمیاد؟دریغ نکن اگه میتونم کمک بدم
پاسخ:
ممنون عزیزم :**
همین حرفت کلی ارزشمنده :)
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۱۹ دختـرِ بی بی
 وقتی هست که به نظرت در تواناییت هست و فکر میکنی میتونی و قول میدی و تمام تلاشتم میکنی و به نتیجه میرسی
وقتی هست در محاسبات دچار اشتباه شدی هر چه تلاش میکنی نمیتونی وفای به عهد کنی 
برای اون خطای محاسبه مقصر هستی اما قصدت ضایع کردن عهد نبوده ناراحتی به جاست اما خیلی هم مقصر نیستی
چون اگر براین مبنا بخوایم به کسی قول بدیم که به زرس قاطع مطمعن مطمعن باشیم میتونیم انجام بدیم که هیچ کس جرات قول دادن نمیکنه
بلاخره با ۹۹ درصد یا شایدم کمتر میشه قول داد
و همه چیز قابل پیش بینی ما نیست
و حرف های تو رو هم در این زمینه قبول دارما
خودم به شدت اینجوریم شاید باورت نشه حدود یه سال پیش به یه نفرز قول هایی دادم و نتونستم به همشون عمل کنم هنوز که هنوزه یادم میاد قلبم درد میگیره
من خودم لالایی بلدم ولی خوابم نمیبره:)))

پاسخ:
بله منم با حرفهات موافقم.
بحث سر حرص خوردن و نخوردن بود. خواستم بگم خوبه حرص بخوریم :)))
اینم از زندگی غیر قرآنیمونه ها!
می فرماید و لا تقولن لشیء انی فاعل ذلک غدا الا ان یشاء الله.
میفرماید هرگز نگو که من این کار رو فردا انجام میدم... بلکه اگر خدا بخواهد[میتوانی]
لااقل الان به بقیه آیه عمل کنم که می فرماید
و اذکر ربک اذا نسیت و قل عسی ان یهدینی ربی لاقرب من هذا رشدا

و چون دچار فراموشی شدی پروردگارت را یاد کن و بگو امید دارم که خداوند مرا به چیزی که به صواب نزدیک تر از این باشد هدایت کند. 
23 و 24 کهف.
ممنون بابت حرفهات که مختوم به این آیه مبارک شد :*
۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۴۴ دختـرِ بی بی
خو منم میگم چون زیاد مقصر نبودی خیلی حرص نخوز عزیزم.
رفیقام به من میگفتن رساله آنلاین منم بهت میگم قرآن آنلاین:)
من ممنونم ازت بابت این آیه دلچسب به آیه های عاشقیم اضافه خواهد شد:)
پاسخ:
آره متوجه شدم :)
ممنونم.

هههه ههه! مستر هم همین نظر رو در موردم داره! :))
ممنون عزیزم از محبتت...کاش عین القرآن و عین الرساله بشیم :دی