ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

یک روح در دو بدن و دو روح در یک بدن. :)

شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۱۴ ق.ظ

این شوهر با زنى که طلاقش داده به وسیله ازدواجى که باهم کرده بودند، و به خاطر نزدیکى و وصلتى که داشتند، مثل شخص واحد شده بودند و آیا ظلم کردن این شوهر به آن همسر که در حقیقت ظلم کردن به خودش است، و مثل این است که به خود آسیب برساند، جاى تعجب نیست؟ قطعا هست.

و لذا از در تعجب مى پرسد چطور حق او را از او مى گیرى، با اینکه تو و او یک روح در دو بدن بودید، و یا به عبارتى دیگر از نظر پیوند دو روح در یک بدن بودید؟



+ترجمه تفسیر المیزان علامه‌طباطبایی ذیل آیه ۲۱ نساء.

+همیشه از آقایون و خانمهایی که شوخی‌های ناروا، جوک‌های تحقیرکننده و جملات سخیف نسبت به جنس مخالف و ویژگی‌های ناشی از خلقت او استفاده می‌کنند بهت‌زده میشم. و اگر اونها متاهل باشند این بُهت من چند برابر میشه. من فکر میکنم میزان درک آدمها از ازدواج و فلسفه خانواده و حتی خلقت رو میشه تو تفاسیرشون و حتی شوخی‌هاشون نسبت به جنس مخالف پیدا کرد..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۳۱
لوسی می

نظرات  (۱۹)

+هات رو ولش کن اون اولهاش چیه نوشتی؟ شخصِ واحد عزیزم اگه باشه طلاق میشه جرخوردنش که! 
ولی مرد جر نمیخوره :/ ظلم کردن آن شخص و آسیب به خود و...
چیه اینا؟ 
زنه رو طلاق میده میره یکی دیگه میگیره یه قلپ آبم روش 

پاسخ:
هرطور راحتی. :)
دقیقا طلاق مثل پاره شدن یک بخش از وجود آدمه و خیلی آسیب‌راست ولی خب چه میشه کرد :((
من نظر علامه رو گفتم.
و کسی که از فلسفه خلقت بداند، اینها رو هم میداند :)
جای تعجب اگر هست عزیزم که پس چرا طلاق اومده تو اسلام اگه ظلمه؟ 
بعدشم الان علامه تو کلامش مردسالاری داره موج میزنه دقت داری؟ :( 
دارم میگم این جمله خیلی چَپَّلَ چیپُّوه 
ها تناقض منظورمه 
چه میشه کرد؟ علامه داره میگه ظلمه! 
جل الخالق :/ 
ظلم حلال؟ :) 
بعدشم لوسی می تو که درک نکردی طلاق رو این حرفو نزن 
طلاق یه بخش وجود آدمو جر نمیده 
تمام وجود آدمو پاره پاره می کنه :( 
پاره پاره :'(

اما مرد فقط یه جای خالی رو تشکش براش پیش میاد که اونم میره یکی دیگه میگیره یه قلپ آبم روش 
پاسخ:
کسی نگفت طلاق ظلمه! کجا اینو گفت؟
گفته طلاق میدی بده ولی ظلم نکن. کجا گفت طلاق خودش ظلمه؟
خب اگر پاره پاره میکنه که داری حرف علامه رو تایید میکنی دیگه.
در ادامه ی عنوان یه روایت داریم که میفرماید:
منو و بقایی و مشایی یه روحیم در دو بدن!
پاسخ:
آرههه یادمه :))
کل متن مگه طلاق نیست؟
دوما که علامه اگه معتقد بود که یک روح در دو بدن، در مورد آقایون واقعا مصداق داره یا حتی قرآن و خدا که دینش هم مردسالاریه (قوامون) اون وقت نمی گفت طلاق ظلم نیست و حق مرده! حق مرده که هر وقت دلش خواست بگه زن! من تو رو نمیخوام
من میگم نمیخوام چی میگی تو؟ گمشو برو اینم قیمتت!!
بعدم واااای پاره پاره هم میشه با این حرفاش؟ لوسی می وقتی داری جوابمو می نویسی منو دراز گوش فرض می کنی؟
چطور طلاق ظلم نیست وقتی مرد حق داره برگرده بگه دیگه نمیخوامت و صرفا همین نخواستن دلیل باشه برای طلاق دادن؟
چطور هررررررررجور مردی باشه این حرف رو بزنه همه میگن مرده و حق داره
اما حتی اگه زنی علامه دهر باشه نمتونه با صرف نخواستن از شوهرش جدا بشه چون این حق دست شوهره و اون اگه نخواد میتونه اجازه نده؟ مثل موااااارد در موارد که سالهاست زن و شوهر از هم جدا هستن اما مهر طلاق رو شناسنامه زن بدبخت نخورده!!!!! مثالش یک خانم دندونپزشک که شوهرش استاد تاریخه! بچه شون دیگه داره میره مدرسه یعنی پنننننننج ساله معلق در هوا هست!
اون وقت کی داره پاره پاره میشه که میگی من دارم نظر علامه رو تایید می کنم!؟
پاسخ:
اولا مگه تو مردی که از طرف مردها ادعای بی اهمیت بودن طلاق رو داری؟
از طرف خودت حرف بزن که به حق نزدیکتر باشی. از طرف کل طائفه زنان هم نمی تونی چیزی رو به طور قطعی ادعا کنی چه برسه به مردها. داریم در مورد انسانها حرف میزنیم نه ربات های صفر و یک.
دوما که بخشی از حرفت درسته و اگر مسئولیت طلاق و امکان ظلم از طرف مردها بیشتر نبود این آیه خطاب رو به مردها قرار نمیداد که ظلم نکنید. پس خود قرآن هم به این امکان ظلم از طرف مرد واقفه و داره مرد رو نهی میکنه. درسته؟ 
در مورد حق طلاق و مسئولیت زندگی هم قبلا با هم حرف زده بودیم. گفتنش تکرار مکرراته. نیست؟ در این باره حرف نزده بودیم؟
نهی می کنه! 
وای خدای من چه اهرم فشار قابلی! 
نهی می کنه! 
نه عزیزم در مورد مسئولیت زندگی حرفی نزدی 
اما اگه شبیه سهم الارثه که زن چون مسئول زندگی نیست ولو شوهرش بیفته بمیره و خودش بشه سرپرست! پس نیاز به ارث کمتر و حق کمتری داره!!!! که مشخصه! 
بی اهمیت بودن طلاق وقتی هست که بشه پاکش کرد کمرنگش کرد یا جبرانش کرد که برای مردها امکانش خیییییلی بیشتره لوسی می 
وقتی با اتفاق ازدواج دوباره جبرانش می کنن چطور میتونی با عقلت پاره پاره رو بذاری براشون؟ 
مرد زنش می میره به سال نرسیده زن میگیره 
مرد هفتاد هشتاد ساله میره زن می گیره 
مرد زنشو طلاق نداده صیغه یا دائم می گیره 
حالا تو بیا بگو تو اسلام نههههی! شده که بدون اجازه زنت بری دوباره بگیری 
خوب مرده میگه زرشک! می گیرم بی اجازه! تاوانش چیه؟ زن ِدوم رو نخواست طبق نهی اسلام گورشو گم کنه هزینه شو میدم! کی پاره پاره میشه؟ زنی که مردش رفته سرش زن آورده بعدم گفتن بهت برخورد ناراحت شدی؟ دلت شکست؟ گور گم!!!! یه بحران دیگه هم برات میذاریم! 
ممکنه اون زن چهل و پنج ساله باشه، ها؟ 
نمیگه اون ازدواج باطله لوسی می 
نمیگه باطله!
اگه بگه باطله میشه ضمانت اجرایی این شعار که اسلام به زن بها داده! نه اینکه بگه نهی کرده! 
نهیی بدون ضمانت اجرایی را بذار در کوزه آبشو بخور خواهر من 

وب آبان رو دیدی؟ 
دختری که شوهرش فقط اسم شوهرش را براش گذاشته 
دختره رو نذاشت قاضی بشه!!! در حالیکه در پروسه ی طلاق هستن! این اسلامه که تو در پروسه ی طلاقی اما اجازه اون رو بخاطر دارا بودن لفظ شوووووهررررررر لازم داری!!!!!!! 
پاسخ:
ببین قبلا صحبت کرده بودیم.
http://zendegiebifayde.blog.ir/post/130#comment-Ofba0FvezkY



همونجا هم بهت گفتم که هی داری می پیچونی 

پاسخ:
اوکی.
۳۱ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۳۶ مامان محمدمهدی
دین خوبی داریم
الحمدلله
پاسخ:
الحمدلله. :)
خودتونو بزنید به خواب با دین خوبتون 
آره دین خیلی خوبی داریم اگه نقاط مشکل دار چالش دار تیره و مبهم و سیاهشو ندید بگیریم! :/ 
پاسخ:
الان چی باید بگم؟
همون چیزی که همیشه میگین شماها
ندید گرفتن و فلسفه بافی 
پاسخ:
الان فلسفه ببافم راضی میشی؟ :دی
چرا اینجوری میکنی خب؟
چجوری می کنم؟ چه جو ری می کنم؟ 
سوالهای من درباره ادعاهای حمایت از زن همیشه بی جواب می مونه 
میان میگن در جامعه نشده که اینجور بشه در حالیکه از اون بالا و ریشه زن دید ضعیفه بودن و جنس دوم بودن و ارزش داشتن به اینکه مادر خوب یا همسر خوبی باشه بودن رو همچنان با خودش داره 
جهاد زن خوب شوهرداری کردنه! 
تو فقط به این فکر کن! در برابرش مرد حق طلاق داره! 
این دو جمله از متن دین هستن: 
زن در برابر بدیهای همسر جهاد کنه و مرد حق طلاق داره که در برابر بدیهای واقعی و تخیلی زنش اونو طلاق بده 
مرد بمیره به زنش که دیگه سرپرست و قوامون علی النساء نداره کمتر ارث میرسه!!!! 
زن باید عده نگهداره اما مرد ازززززز بس که عاطفه داره میتونه فررررررت تو همون دفتر ازدواج و طلاق و همون لحظه زن عقد کنه! البته اگه قبلش این کار رو نکرده باشه! 
یه اذن زن برای ازدواج مجدد هم گذاشتن که بیشتر به استهزاء می مونه چون اگه اجازه نده باید بره گورشو گم کنه! 
پاسخ:
الان میگم چجوری میکنی.
اولا که هرچی جواب میدم که حق، همراهش مسئولیت داره. و حق طلاق از مسئولیت زندگی ناشی شده که گوش نمیدی و حرف خودتو میزنی. زن چه مسئولیتی برای زندگی داره که بابتش حق میخوای؟ اگر حقی ندادن هیییچ مسئولیتی هم نخواستن.
دوما اینکه مسئله اینه که تو حکم فقهی و اخلاقی رو با هم قاطی میکنی که صدبار تا حالا در موردش بحث کردیم.
کجای فقه اینه که زن جهاد کنه؟
اگر حکم طلاق به عنوان حکم فقه رو قبول داری و میخوای رو فقه مانور بدی خب برای زن هم فقط رو فقه مانور بده. چرا برای زن به اخلاق گیر میدی برای اون به فقه؟
برای هردو از یک منظر نگاه کن.
زن در فقه، برای زندگی هیچ مسئولیتی جز تامین جنسی مرد نداره. هیچی. بارها اینو گفتم. از بدو ورود به زندگی  به ازای تک تک کارهایی که تو زندگی بکنه میتونه پول بگیره. برای تامین جنسی هم میتونه پول بگیره. خب کسی که هیچ مسئولیتی نداره و میتونه فقط بخوره بخوابه و پول بگیره، چه حقی براش قائلی؟
اما مرد نمیتونه بخوره بخوابه و از بدو ورود به زندگی مسئولیت داره.
اما سوما، اگر میخوای از منظر اخلاق نگاه کنی همون قدر که زن وظیفه ی اخلاقی جهاد داره مرد هم داره. تازه مسئولیت مرد بیشتره چون دستورات اخلاقی به زن نسبت به خانواده، در هیچ جای قرآن نیست اما دستورات اخلاقی به مرد نسبت به زن و فرزند در قرآن هم اومده.بارها هم اومده. و مسئولیتهای اخلاقی مرد خیلی بیشتره. حقش هم بیشتره. حق در قبال مسئولیت.
علاوه بر این تو نیاز مرد به زن رو با نیاز زن به مرد یکی میکنی؟ در تمام دوران و به تایید همه‌ی عالم این مرده که نیاز مبرم به ازدواج داره. از خواستگاری همه جنسهای نر از ماده بگیر که خودش نوعی ذلت در برابر جنس ماده و نیاز جنس نره. این همه نیاز داره، برای اینکه بتونه نیازش رو برطرف کنه باید تعهداتی بده و این همه مسئولیت داره، طبیعیه که حقوقی هم داشته باشه.
لطفا عاطفه و اخلاق و مظلومیت زن رو وارد فقه نکن. و اگر وارد میکنی برای مرد هم وارد کن.
و اگر از منظر کل اسلام میخوای بحث کنی برای هردو این کار رو بکن(فقه+اخلاق).
قبلا هم زیاد بحث کردیم.
اگر حرف هام مشکلتو حل نمیکنه برو از یک عالم بپرس. من نمیدونم.
و با همین جملات راضی میشم. شما نمیشی برو یه مرتبه بالاتر. نه اینکه خودخوری کنی و تو عوامی مثل ما دنبال جوابت بگردی.
آخه علما هم جواب بیشتری ندارند.
وظیفه زن فقط تامین جنسی شوهرش نیست. پذیرفتن ولایت شوهر و اطاعت از اون هم جز وظایفشه و این کم وظیفه ای نیست. تقریبا همه اختیارات زن رو سلب می کنه. مگر اینکه فتوایی صادر شده باشه که زن اگر نیازهای جنسی شوهرش رو تامین کرد دیگه حق داره هر کاری که مایل بود حتی برخلاف میل شوهر انجام بده. تقریبا خلاصه حقوق و تکالیف زن و مرد اینطوریه که بانوی گرامی یکی هست که نون و آب و سرپناه در حد توان بهت می ده و در مقابل هرگونه حقی نسبت به تو داره.
اینکه نیاز زن و مرد به ازدواج یکسان نیست، به فرض صدق این مقدمه که صد البته صادق و صحیح نیست، چی رو ثابت می کنه؟ شما استدلال کردین نیاز زن و مرد به ازدواج یکی نیست بعد نیاز به ازدواج رو تقلیل دادید به نیاز به داشتن رابطه جنسی که در نیاز حیوانات نر هم مشهوده بعد نتیجه گرفتین که خوب پس باید مسئولیت بیشتری رو بپذیره بعد خوب حقوق بیشتری هم بهش داده شده. اگر نیازش بیشتره که برای برطرف شدن نیاز بیشترش باید مسئولیتش بیشتر می بود و تمام. حق بیشتر چرا داره؟ اگر حقوقش به تناسب تکالیفشه، مساله بیشتر بودن نیازش چرا به عنوان استدلال آورده شده؟ به گفته رهبری نیاز به ازدواج فقط نیاز به ارضای غریزه جنسی نیست. نیازهای دیگری هم وجود دارد که از قضا در زنان بیشتره و هیچ کس بهش توجهی نکرده و هیچکس برای جوامع بیمار راهکاری براش نداشته. علما از قضا چون لایف استایلشون با مردم عادی متفاوته اصلا از مشاوران اجتماعی بهره نمی برن که با خبر بشن چه خبره.
پاسخ:
ببینید وقتی احکام رو به صورت فقهی بررسی میکنیم اخلاق توش گمه!
یعنی همه چیز به جسم آدم و عملکرد فیزیکی آدم محدود میشه. اینطور وضو بگیر، اون طور نماز بخون، یه سجده کم شد فلان کن، کلا عمل گراست و روح احکام همون بخش اعتقادات و اخلاقی دینه.
دین متشکل از اعتقادات و اخلاق و فقهه. فقه فقط تکلیف فیزیکی رو معلوم میکنه مثل قانون. برای قانون مهم نیست که شما چقدر حالت بد بوده، عبور از چراغ قرمز در قانون جرمه. روح نداره. استثنا نداره. یه قانون کلیه برای حفظ چارچوب اجتماع.
اما دین فقط فقه نیست که روحیات زن رو در نظر نگیره پس باید همه‌شو با هم در نظر گرفت.
بحث من با پاییز سر اینه که اگر زن وظیفه‌ش جهاد در همسرداریه(حدیث) پس مرد هم وظیفه‌ش امساک بمعروفه(قرآن).
نه اینکه مرد رو دیوی کنیم که راحت بتونه زن رو طلاق بده ولی زن وظیفه‌ش جهاد باشه. این تفاوت در منظر بحث باعث خلط مبحثه.

در مورد نیاز همونطور که عرض کردم فقه فقط چارچوب عمل رو نشون میده. در وادی جسم بحث میکنه نه روح. پس بیاید در سطح جسم بررسی کنیم(که اصلا نگاه دینی و متعالی ای نیست) مرد در طبیعت جسمی و حیوانی نیاز به ارضای غریزه داره و زن این نیاز رو داره ولی به صورت مکتوم و نه آشکار. زن اگر به درستی زندگی کرده باشه از طریق نیاز جنسی قبل از ازدواج تحریک نخواهد شد. اما مرد نه. نیاز جنسی در مرد آشکاره و بروز داره و همین میل او رو به ازدواج سوق میده. اما زن اینطور نیست.
خب حالا مرد نیازی داره که میخواد ارضا کنه. میره سمت ازدواج، با زنی ازدواج میکنه و موظفه مهر معلوم براش تعیین کنه(در فقه) بعد می‌بره خونه‌ش. موظفه تامینش کنه تمام و کمال تا نیاز هردو رفع بشه. این زندگی جسمیه. نیاز، طلب، تامین و تقبل مسئولیت در ازای دریافت هرچیزی که مایله. و میتونه چهار تا زن بگیره. میتونه صیغه کنه. همه اینها در راستای چارچوب بخشی به یک نیاز جسمیه که بی بند و بار نباشه. رضایت پدر دختر شرطه که کسی از احساسات دختر سوء استفاده نکنه. از خود دختر هم. پدری باید بدونه، شاهدی باید باشه و ...
خب این نگاه خیلی نگاه ابزاری به زن داره و دین این نیست. 
دین متشکل از اخلاق و فقهه با هم. خب اخلاق چی میگه؟ اخلاق ازدواج رو راهی برای رشد طرفین میدونه نه صرفا ارضای نیاز جنسی. همون جیزی که رهبری میگن. همون چیزی که دین میگه که باز بحث مفصل دیگری است.

البته اینم قبول دارم که کلا بحثهایی که در مورد زنان وجود داره یه کم و کاستی‌هایی داره و به قول شما علما هم جواب بهتری ندارند.
همون فقه رو فقط در نظر بگیرید. فقه نمی گه وظیفه زن فقط ارضا نیاز جنسی شوهره و لا غیر. شما یکبار با این مقدمه استدلال کردید که چون زن فقط و فقط همین وظیفه رو داره، پس حقوقش به اندازه مرد نیست. فقه برای زن وظیفه ای رو معین کرده که گستره اش خیلی بیشتر از این حرف هاست.
این جمله تون رو"زن اگر به درستی زندگی کرده باشه..." کدوم علم گفته؟
این تامین تمام و کمال زن در فقه حدودی داره اما چیزهایی که مرد در ازاش می تونه طلب کنه تقریبا بدون تناسب با حد توانایی هاش در ادای مسئولیت هاشه.
با فرض صحت علمی اون جمله که زن اگر به درستی زندگی کرده باشه... ظاهرا در جمله صرف نظر از صحت و سقم علمیش این مستتره که پس زن بعد از ازدواج از این طریق تحریک می شه. چرا فقه فقط برای عدم بی بند باری مردان راهکار داره و به زنان که می رسیم فوری پای اخلاق وسط میاد. چرا فقهی که باید منفک از اخلاق پاسخ هاش رو پذیرفت برای جسم بدون روح زن دستورالعمل جسمی و بدنی و غیر روحی نداره؟
رضایت پدر دختر و اینها هیچ ربطی به این بحث نداره. حالا اینکه اسلام دستورات همه جانبه زیادی داره، صحیحه. درباره خوراکی ها هم دستورالعمل داره ولی بی ارتباط به این بحثه.
پاسخ:
در فقه زن مسئولیتی در قبال زندگی و خانواده نداره. ولایت همسر معنیش چیه؟ مرد از نظر فقهی ولایتی بر زن نداره.(ولایت در معنای فقهی یعنی اجازه‌ی تصرف در مال و امور یک شخص) مرد بر فرزندش ولایت داره نه بر زنش. ولایت بر فرزند هم فقط تا بلوغ. ولی بر فرزند دختر باکره تا ازدواج. معنی این کلمه در مورد زن، سرپرستیه و حق مرد بر زن یا وظیفه زن فقط دو چیزه: ۱. تامین جنسی، ۲. خروج از خانه با اذن همسر و نه هیچ چیز دیگر. هیچ گستره‌ای نداره. و انجام این هم منوط به تامین شدن از جانب مرده. یعنی اگر مرد نفقه نده زن میتونه اطاعت و تمکین نکنه.
فقه اینو میگه. حالا شما منظورتون از گستره‌ی عظیم وظایف زن دقیقا چیه من نمیفهمم! توضیح بدید.

کدوم علم؟ تفاوت بروزات جنسی در دختران و پسران بالغ کاملا معلومه.  زن فی نفسه از گناه و شهوت غافله تا وقتی که این حس با تحریک بیرونی براش آشکار بشه اما مرد با تحریک درونی در دوران بلوغ دچار آشکارسازی میشه. این خیلی واضحه. اصلا از ویژگیهای دختر و پسر همینه.
به درستی زندگی کردن یعنی در امان بودن از تحریک بیرونی.
حالا شاید تعبیر "زندگی درست" براش مناسب نباشه اما منظورم همین بود :" در امان ماندن از تحریک بیرونی"  

برای اینکه زن و مرد مثل هم نیستند. اصلا در میل جنسی مثل هم نیستند و این پیش‌فرض شما غلطه که باعث شده بپرسید برای بی‌بند و باری مرد فقه برنامه‌ای داره و برای زن چرا نداره؟! پیش فرضشما برای شبیه کردن امیال این دو صحیح نیست. در نتیجه سوالتون هم صحیح نیست.
اول اینکه که تا وقتی که در چارچوب شرع باشه اسمش بی‌بند و باری نیست(بی‌بند و باری یعنی ارضای نیاز بدون تعهد و بدون قبول مسئولیت، که شرع چنین چیزی رو اصلا نداره) دوما که زن و مرد مثل هم نیستند و علاوه بر تفاوت تمایلات و روح نفسانیشون(که زن ذاتا حیاطلبه و مرد ذاتا تنوع‌طلب) بی‌بند و باری زن دقیقا مساوی سست شدن کیان خانواده و چارچوب یک خانواده است. حددددداقلللل علتش رو هم میتونین در لزوم تشخیص و معلوم بودنِ پدر و مادر یک بچه جستجو کنید.لزوم عده نگه داشتن زن بعد از طلاق، یه علت مهمش همینه.

رضایت پدر دختر هم خیلی به بحث ربط داره. این عین توجه به احساسی بودن دختره که در فقه اومده. و از امکان گول خوردن دختر توسط مرد پیشگیری شده. رضایت پدر و لزوم اطلاع پدر از ازدواج مانع سوءاستفاده از دختر و نوعی ضمانت اجرایی برای الزام مرد به تعهداتش در قبال ازدواجه.


حالا برای چی فقهی بحث کنیم وقتی که میدونیم این، کل دین نیست و دین پکیج کامل‌تری داره؟
پس لطفا با توجه به فقه به این سوال جواب بدید: اگر زن نیاز جنسی شوهر را تامین کند و بدون اذن او از خانه خارج نشود، حق دارد هر کاری حتی بر خلاف رضایت همسر انجام دهد؟
بله کدوم علم. دقیقا کدوم علم؟
ضمن اینکه به فرض صحت این ادعا، فرض محال محال نیست اما وضع قانون بر اساس فرض محال غیر عقلانی است.
سوالم با توجه به مقدمه شماست که اگر مقدمه شما صحیح باشه سوال هم صحیحه.
این ذات رو کدوم علم تایید کرده؟ کدوم علم گفته که ذات مرد منفک از تعلیمات اجتماعی تنوع طلب و ذات زن منفک از تعلیمات اجتماعی حیا طلبه؟
بی بندباری مرد در چه صورت مساوی سست شدن کیان خانواده نیست؟ درصورتی که خانمی چشم خود را بر این بی بندباری ببندد و کیان خانواده را حفظ کند؟ چرا این مسئولیت اخلاقی بر عهده خانم است؟ اگر نیست که بی بند و باری مرد هم همان اثر را می گذارد.
حداقل علتش که لزوم مشخص بودن والدینه که استدلال شهید مطهریه در مساله حجاب الان خیلی پیش پا افتاده و مسخره است. بسیار راه های علمی برای تشخیص وجود داره کما اینکه قبل از بوجود اومدن چنین راههای علمی ای حتی در زمان جاهلیت و زنان اهل پرچم هم در دانش عمومی مردم راه بوده برای تشخیص.
رضایت پدر هیچ ربطی به حقوق زن در ازدواج نداره. اینکه چه ضمانت اجرایی ای برای مرد به دنبال میاره هم اصلا معلوم نیست. الان همه ازدواج های قانونی با اذن پدر انجام می شه و این مطلع بودن پدر ابدا مانع مردان در عدم انجام تعهداتشون نشده.
پاسخ:
فقه میگه بله.
حق شوهر فقط همین دوتاست.
حالا هرکاری یعنی چی؟ حرام ها که کلا غیرمجازند ولی هرکاری که حلال شرعی باشه بله میتونه بدون اذن شوهر هم انجام بده. حق شوهر همین دو تا بود که عرض کردم.
من رو علم غربی سند نمیارم هرچند که این رو قبلا خونده بودم و از هر روانشناس متعهدی بپرسی میدونه. اما اگر قرار باشه مبنای ما علم غرب باشه نعوذبالله همجنس گرایی هم مطابق ذات بشر میشه!
پس بیس مشترکی باید پیدا کنیم که گویا نداریم.
اینکه مرد چند زن داشته باشه کیان خانواده رو سست نمیکنه و هیچ چیزی مخلوط نمیشه. چارچوب خانواده معلوم و پایدار می‌مونه. یادتون باشه که فقط داریم از فقه حرف میزنیم نه احساسات و اخلاق. داریم از احکام جسم حرف میزنیم. درسته؟ پس در احکام جسم با چند همسری مرد خللی ایجاد نمیشه اما برای زن چرا. خلل ایجاد میشه.
پس چرا این استدلال مسخره است وقتی 20 میلیون کودک آمریکایی بدون پدر زندگی میکنند. بیش از پنجاه درصد موالید سوئد خارج از تعهد ازدواج متولد شدن بدون پدر معلوم و متعهد که سرپرست و ولی نعمتشون باشه و کسی که در حداقل امر موظف به پرداخت مخارجشون باشه؟ تعهد و کیان اینه؟ داریم در مورد مردم متمدن قرن ۲۱ حرف میزنیما! این آمار بار نکردنیه.
چی رو میگید مسخره؟ اینا رو؟ بله مسخره است که هیچ کس مسئولیت فرزند متولد شده رو به دوش نکشه. اصلا اخلاق هیچی اگر و اگر فقط به فقه اسلام پایبند بودن اوضاع اینطوری میشد؟
دانش عمومی مردم هم در زمان جهالت چطور کمک کننده بود وقتی تمام خطابهای اونها در تاریخ نسبت به هم، خودش نشون میده که هیچوقت مطلع نشدند که کی با کی برادر هست یا نیست!
امروز هم اونقدر کیان خانواده رو سست کنیم که با هر مولودی، فقط آزمایش دی ان ای بتونه معرف خانواده باشه؟
اطلاع پدر مانع خیلی از سوءاستفاده ها شده. خییییلی. :)
برای اونهایی که به شریعت پایبند هستند مانع بوده وگرنه بقیه که هیچ چیزی نمیتونه مانع فسادهاشون باشه.
اینکه حلال باشه یا حرام ربطی به شوهر پیدا نمی کنه در اون صورت. بله فقه براش قانون داره ولی به شوهر ربطی نداره. ضمن اینکه شوهر مطابق فتوای مراجع ملزم به تامین همه چیز نیست. ملزم به تامین خوراک پوشاک و سرپناهه در حدی نه هر قدر که زن خواست. (خویی، صافی، مکارم، سیستانی، گلپایگانی، زنجانی) ضمن اینکه زن هم هر کاری نمی تونه بکنه. مثلا زن مطابق قاعده اذن همسر برای خروج می تواند از امکان تحصیل یا اشتغال منع شود اما در مقابل شوهر مکلف نیست برایش کتاب یا هر رسانه افزایش معلومات بخرد. یا می تواند اجازه ندهد ایشان که خود درآمدی ندارند، خواهرشان را برای ناهار دعوت کنند. از قضا فعل حرام هم نیست اما چون استفاده از درآمد همسره مراجع درباره اش فتواهای از حرام تا احتیاط دارند. اما زن ملزم به ادای تکلیفه هر قدر که مرد خواست. در واقع فقه می گه زن در مقابل خوراک، پوشاک، سرپناه آنهم نه هر قدر که دلش خواست، در بهترین حالت ممکن هر قدر که شانش بود، در سایر حالت ها هم که واضحه، تقریبا هیچ حقی ندارد هیچ مسئولیتی برای تامین اون سه تا احتیاج هم ندارد البته اما مثلا اگر اون سه نیازش تامین نشود حق دارد از تامین جنسی شوهر سر باز زند البته اونوقت شوهر حق دارد برود زن دیگری بگیرد. یعنی در واقع زن باید بین بی قوت و غذا موندن و دم بر نیاوردن و همچنان سرویس جنسی دادن یا هوو داشتن یکی را انتخاب کند. چقدر فقه عادلانه ای.
شما از علم اسلامی سند بیاورید. اتفاقا من هم با علم غربی همسویی و هم نظری ندارم. البته سندی که اگر مثلا حدیثه، حدیث معتبر متفاوت باهاش پیدا نشه.
فقه که نمی تونه بگه آیا چند زن داشتن مرد کیان خانواده رو سست می کنه یا نه. این حرف شما چون خارج از فقه بود من هم خارج از فقه بهش پرداختم. فقه کار توصیفی و تبیینی نمی کنه. کار تجویزی می کنه.
آن مردان شک دارند اما می تواند در شک نمانند و جواب سوالشان را بیابند. هنوز در شک اند چون دنبال جواب سوال نمی رن به دلایلی. اینکه دلیل مجاز نبودن چند همسری برای زنان این است که انتساب فرزند به مادر مشخص است اما انتساب به پدر مشخص نیست مسخره است. انتساب فرزند به پدر هم قابل تشخیص است.
برای همون هایی که به شریعت پایبندند و الان گرفتار دادگاه های خانواده اند و قوانین مبتنی بر فقه اسلامی هیچ کمکی بهشون نکرده هم اذن پدر اصلا موثر نبوده در الزام مرد به عمل به تعهداتش.
شما قراره بین اطلاع پدر و حقوق زن در خانه همسر ارتباط برقرار کنید نه بین اطلاع پدر و جلوگیری از ازدواج دختر با اراذل و اوباش به فرض.
پاسخ:
تمکین از مرد در همون دو مورده که عرض کردم. حالا اگر جهاز مال دختر باشه میتونه همسرش رو از استفاده از اونها منع کنه. اینها هم هست دیگه. میتونه بگه به یخچالم دست نزن. نمازت رو فرش من باطله. خب این طرف رو هم ببین.
تامین دختر از لحاظ نفقه مطابق شان دختره نه هرقدر که مرد خواست یا هر قدر که زن خواست. دختر اگر هر سطحی که داشته در خونه پدری، باید تامین بشه.
در موارد اشتغال و تحصیل هم این چیزها میتونه شرط ضمن عقد باشه. در فقه اومده. زن میتونه برای عقد خودش شرط تعیین کنه. که به شرط تحصیل همسرت میشم. خب پس همه‌چیز میتونه عادلانه باشه. 
مرد حق نداره نفقه نده. کی گفته حق داره نده؟ باید بده. و اگر نمیده حاکم شرع میتونه حق زن رو بگیره یا حتی ازدواج رو ملغی کنه. نه اینکه او نفقه نده، زن تمکین نکنه، او مجاز باشه که بره زن بگیره! کی اینها رو گفته؟ دیگه قرار نیست از خودمون دربیاریم.
خب اگر اسلامی بحث میکنید این رو از هر روانشناس معتبر متعهد بپرسید تایید میکنه. من منبع کتابی که خوندم الان یادم نیست که بگم. اما این هم هست که چیزی که گفتم کلیت داره و عمومیت نداره. در مجموع اینطوره ولی خب آدمیزاد صفر و یک نیست و استثنائات هم هست. خودتون سرچ کنید پیدا میکنید و اگر خلافش رو پیدا کردید به من بگید.
اونهایی که در دادگاه خانواده اند به اسلام پایبند بودن؟ واقعا می تونید این رو ادعا کنید؟
واقعا اینطور بوده؟
از کِی میتونن در شک نمانند؟ از قرن بیست به بعد؟
بعد کی مایله که از شک خارج بشه؟ اونی که بعد از باردار شدن زن فرار میکنه هم مایله که پدرِ موجود، از شک خارج بشه؟ اون پدر فراری رو چطور باید شناخت؟ و پیدا کرد و مسئولیت بچه رو بهش سپرد و ملزمش کرد که باید نفقه زن و بچه رو بپردازی؟
بی‌بند و باری زن حداقل نتیجه‌ش اینه. سینگل مادرها خیلی خوشحالن الان؟ نگاه کلی‌نگرانه سختی لازم نداره این موضوع.
خیلی بدیهیه که در هر حال پدر بلافاصله بعد از بارداری زن امکان فرار از تعهد رو داره اما زن این امکان رو نداره. و فقط در چارچوب فقهه که این امکان از پدر هم سلب میشه. بله ممکنه بازم فرار کنه و به فقه پایبند نباشه ولی لااقل عده‌ای از این ماجرا مطلع و شاهدند مثلا پدر دختر.
+من پدر رو یک نقطه قوت و شاهد عاقل برای ازدواج دختر می‌بینم. حالا شما قبول ندارید پس هیچی! ازدواج یک تعهد فقهی و حقوقیه و شاهد میخواد که ضمانت اجرایی ایجاد کنه. و هیچکس به دختر دلسوزتر و نزدیکتر از پدر نیست. همون قدر که شاهد در هر قراردادی ضمانت اجرایی ایجاد میکنه پدر هم میتونه ایجاد کنه. 
باید ببینیم که چقدر این امکان هست چقدر اون امکان. از قضا اگر بخوام با ادبیات شما صحبت کنم بحث شما غلطه. فقه به زن اجازه نمی ده اون کارهایی که من مثال زدم رو انجام بده. برای مرد هم تامینی فراتر از غذا و لباس و خونه قائل نیست.
تامین مالی زن مطابق شان خونه پدریشه اما تامین جنسی مرد هیچ حدی نداره.
حق به شرط ضمن عقد مثل حق بدون هیچ شرطی نیست.
من نگفتم مرد حق داره نفقه نده. من از خودم چیزی در نیاوردم شما از حرف من چیز درآوردین ظاهرا. کمی ادب در بحث بد نیست. قرار نیست همه به ما بگن تو خوبی تو ماهی، احسنت باریکلا. شما در چند تا کامنت بالاتر گفتین "و انجام این هم منوط به تامین شدن از جانب مرده. یعنی اگر مرد نفقه نده زن میتونه اطاعت و تمکین نکنه" من بر اساس راهکار شما گفتم بعد اگر زن تمکین نکنه فقه برای چنین وضعیتی این راهکار رو داره. مراجعی هستند که چنین نظری دارند.
البینة علی المدعی. ضمن اینکه شرایطی که گفتین باید مهیا باشه و اگر نیست اسلام قاعدتا باید برای اون شرایط راهکار و تبصره داشته باشه کما اینکه برای گرسنگی تا دم مرگ داره.
بله می تونم ادعا کنم که برخی بودند.
این سوال که متاسفانه یعنی قوانین اسلام به روز نمی شه پس.
به اون ربطی نداره. پدر موجود می تونه در شک نمونه. شما درباره پدر موجود حرف زدین نه درباره مرد متواری. خانم حتما می شناسدش. با وضع قانون می شه مسئولیت رو بهش سپرد اگر فقط در دایره قانون اعم از اسلامی یا غیر اسلامی بحث می کنیم.
مطابق گفته شما اگه قاعده فقهی یا قانونی داشت دیگه اسمش بی بند و باری نبود. شاهد بودن پدر دختر در صورت فرار مرد چه کمکی می کنه؟ اذن پدر، مرد یابی در صورت غایب شدن بهش می ده؟ مرد برگردونی می ده؟ دقیقا چه ضمانت اجرایی ای می ده؟
پاسخ:
این که شما به استدلال من و اتفاقا شهید مطهری میگی خیلی پیش‌پا افتاده و مسخره است، مودبانه است؟
من اصلا ناراحت نشدم چون داریم بحث میکنیم و دعوا نداریم؛ ولی شما از یه جمله معمولی ناراحت میشی و منو به بی ادبی متهم میکنی؟ پس یا دعوا داری یا داری با لحن دعوا منو میخونی. ولی من دعوا ندارم باور کن. با لحن خوبی بخون.
شما فقهی که داری میگی با فقهی که من میشناسم متفاوته. یا شما داری از خودت در میاری یا من! منم نگفتم شما! گفتم قرار نیست از خودمون دربیاریم. هردومون رو گفتم. حالا شما اگر مستند به فقه هستی پس من دارم از خودم در میارم. :))
ناراحتی نداره که.

حد تامین جنسی ضرره. و در صورت عدم نفقه، عدم تمکین مجازه و شکایت به حاکم شرع باید برد. البته مرد هم به تامین جنسی زن موظفه در فقه‌. و خیلی چیزهای دیگه.
چرا بحث رو پیچیده میکنی؟ خیلی ساده گفتم. شما خودت رو قاضی کن و بگو وقتی یه قرارداد امضا میشه و شاهد هم داره تعهد به قرارداد بیشتره یا وقتی قراردادی نیست؟ یا وقتی قراردادی هست و شاهدی نیست؟
عرض کردم ازدواج به لحاظ فقهی قرارداده و هرقدر ثبت قرارداد و وجود شاهد باعث استحکام قرارداد میشه، در ازدواج هم باعث میشه. با این مخالفید؟
خب من مخالف نیستم. من وجود قرارداد و شاهد رو باعث استحکام قرارداد میدونم. تضمین قطعی نمیده ولی هرچه که هست از یک توافق روی هوا و احساسی بهتر و مستحکمتره. مخالف هستید؟

در مورد تشخیص پدر، بحث فقط تشخیص پدر از میان حجمی انبوه از مردها نیست. مسئله مسئولیت‌پذیریه. فقه داره میگه آهای آقایی که میخوای خودت را ارضا کنی در این چارچوب و با این مسئولیتها. اگر فرزندی باشه کل مسئولیتش پای تویه نه پای اون زن و هزینه‌های زن هم پای تویه( و بدیهتا این حکم خودش خیلی بازدارنده است) اما غرب چی میگه؟ میگه هرکسی با هرکسی که خواست باشه مسئولیت بچه توافقیه و ممکنه هیچکدوم هم مسئولیتش رو نپذیرن، و ممکنه تصمیم به سقط بگیرن. و هیچکس نمیتونه شاکی ماجرا باشه و همه حق دارن! و بچه هم نمیتونه بخواد که پدر و نیمی از هویت ژنتیکیشو بشناسه و نمیتونه نخواد که سقط بشه چون بقیه اینطور صلاح دیدن که با یک هوس افراطی او رو به وجود بیارن و مسئولیتش رو نپذیرن یا اینکه سقطش کنن یا هرچی. هیچ حقی نداره اون بچه.
حالا چون توافق روی هواست، و علم پیشرفت کرده بیاید باباها رو بگردیم پیدا کنیم. آزمایش بگیرید (که چقدرم بی هزینه است) بعد چه کار کنیم؟ او که نمیخواد مسئولیت بچه رو به عهده بگیره. تعهدی هم نداده. اجباری هم بر او نیست. خب حالا چی به دست آوردیم؟
این خوبه؟
طبیعتا و بدیهتا هرچیزی که ثبت قانونی و شرعی داره مستحکم تره. میگید نه؟ باشه نه. ولی من با شما موافق نیستم.

حالا سوالت اینه که در قرن ۲۱ چون پدر رو میشه شناسایی کرد پس زن با هرکس که خواست باشه و مرد با هرکس؟ ولی تعهد قانونی وجود داشته باشه؟ درسته؟
من برای این هم میتونم به تفاوت ماهیت روحی و روانی مرد و زن استناد کنم که شما منبع علمی میخواید و من از منبع مجموعه آثار شهید مطهری میتونم مثال بزنم که به نظرتون مسخره است! من از آمار سرد مزاجی در بین زن و مرد میتونم مثال بزنم که گویای تفاوت بارز میان میل جنسی در بین زن و مرده که شاید برای شما حجت نباشه و شما اون رو ناشی از آموزش اجتماعی بدونید و شاید نخواید خودتون سرچ مرتبط انجام بدید. خب به خودتون مربوطه.. 
پس تنها جوابم این خواهد بود که قرار نیست و نبوده که من دین رو بچینم و از تمام احکامش و عللش مطلع باشم. نه پیامبرم و نه علم غیب دارم. قرار نبوده من از احکام به فلسفه‌ی دین برسم. اصل بر اینه که وجود خداوندی برام محرز بشه. به عالم بودنش معتقد بشم، به ارسال رسولش ایمان بیارم و در این صورت احکامش رو بپذیرم. نه اینکه اول احکامش رو چک کنم و بعد به وجود خدا برسم. این راه قدری چپه است. من از اونطرف اومدم. و اذعان دارم اگر بشر میتونست خودش به این احکام برسه وجود دین ضروری نمیشد. و می بینیم که هنوز هم نرسیده و این حدی هم که شما برای قانون می‌چینید از صدقه سر دینیه که ازش اطلاع دارید. وگرنه همین نوع تعهد رو هم شاید قائل نمیشدید.کما اینکه غرب با این ادعای تحقیق و علم بهش نرسیده و تعهد براش معنا نداره و تازه ما رو هم بابت تعهداتمون مسخره میکنه!
راستش جوابی ندارم جز اینکه چند همسری مخالف فطرت زنه. حداقل دلیلش اون بود و اصل دلیلش اینه. که بی‌چون و چرا فطرت زن مخالف چند همسریه. و من به عنوان یک زن بهش ایمان دارم. نه فقط به حکم شرع که به اینکه چند همسری موجب تنفر ذاتی زنه ایمان دارم. ببخشید که سوادم بیش از این جوابگو نیست.
و امیدوارم دلخور نباشید و مثل من از بحث بهره‌ای برده باشید.
+دوباره میپرسم چرا اصلا رو فقهی بحث کنیم که کل دین نیست و اخلاق هم جزو دینه؟ :/
با لحن دعوا خوندم. اتفاقا از کسی هم خواستم که بخونه، برداشت منو داشت. شاید همین که من صداش کردم بخونه و برداشتش از لحن رو بگه، زمینه سازشد. راستش من عموما لحن شما در جواب به کسانی که نظر موافق شما ندارند رو اینطور می خونم که البته در این پست اینطور نبود برای همین هم خودم نظر دادم. اگر می گین اشتباه از خوندن منه که حتما همینطوره.
من آثار شهید مطهری رو تا این زمان به اندازه زمان خودش متقاعد کننده و کافی نمی دونم و برای همین بسیاری از این استدلال ها به نظرم پیش پا افتاده است. نظام حقوق زن در اسلام از نظرم نظام حقوق مرد در اسلام بود ولو اینکه در زمان خودش اثر ارزشمندی بوده باشه. این هم به نظرم در یه ارزش گذاری علمی بی ادبانه نیست.
کجا با فقهی که شما می شناسی متفاوته؟ فقهی که شما می گین رو من می شناسم اما اونچه شما می گین تمامش نیست. شما می گین مرد در اضای انجام اون دو وظیفه از سوی زن ملزمه همه کاری بکنه. می گم اون همه کاری ای که فقه می گه محدوده به تامین خوراک پوشاک مسکن آن هم در حدی که شان زنه از نظر قریب به اتفاق فقها. همه کار همه کار نیست. اگر بخوایم در دایره فقه حرف بزنیم. اون زن حتی اجازه نداره بر خلاف میل همسرش خواهرش رو دعوت کنه خونه و از مال شوهرش به خواهرش ناهار بده. باید استفتاء کنیم دوباره درباره این؟ یعنی اگر این نیازش باشه مرد ملزم فقهی به تامینش نیست. اگه نیازش خوندن یه کتاب باشه مرد ملزم فقهی به تامینش نیست... پس خیلی اجازه های حلال هم نداره. حالا اینکه این بی اخلاقی مرده خارج از اون حدودیه که شما به اون دعوت کردی. کنار گذاشتن احساس و اخلاق و ... و بحث در دایره فقه.
به علاوه اون شرایط مطلوب برای زن پیش از ازدواج الان وجود نداره. حالا چه محرک جسمی باشه چه اجتماعی مهم اینه که هست. برای هر دو هست.
چیو یکی داره از خودش در میاره حالا چه من چه شما چه هر کی؟
این حکم بازدارنده از چیه دقیقا؟
من اصلا درباره غرب حرفی نزدم بنابراین پاسخگوی نقدهای وارده به اونها نیستم.
نه. شما گفتین حداقل علتش اینه. گفتم چون برای اون علت حداقلی راهکارهای دیگه ای هست، استناد بهش متقاعد کننده نیست.
هزینه که فقط هزینه مالی نیست.
می شه برای بقیه اش هم قانون گذاشت همونطور که می گیم فقه برای قبلش قانون داشته. همون چیزی رو به دست میاریم که قرار بوده به دست بیاد. مسئول بچه رو بدون اینکه با این بهانه به مرد یه سری امتیاز اضافه داده باشیم که چی چون می خوایم مسئولیت بچه اش رو قبول کنه چون می تونه قبول نکنه.
هرچیز که ثبت قانونی داره مستحکم تره ولی این الان جواب چیه؟ اذن پدر؟ چه ربطی داره دقیقا؟ ثبت بچه به اسم پدر؟ کی گفت پدر بچه ثبت نشه؟
من منبع علمی می خوام که علم باشه. علم انسانی اسلامی ولی علم. با یکی از ابزارهای حصول معرفت مورد قبول جهان اسلام. من هم معتقد نیستم که فقط علم دقیقه پوزیتیویستی علمه. من هم به علم انسانی بومی اسلامی معتقدم اما لزوما نوشته چاپ شده هر انسان متعهدی رو علمی نمی دونم. علم بگه اون چیزیکه شما گفتین هست یعنی ذات زن بدون هیچ تربیتی حیا طلب و ذات مرد تنوع طلبه و الا خانوم جلسه ای ها هم از سر تعهد و دلسوزی خیلی چیزها می گن که علمی نیست البته. (قیاس با شما نیست. قیاس با برخی آثار موجود در این زمینه است)
نه من سوالم این نیست. من حرفم اینه که اینکه مرد می تونه با 4 عقدی و چندین متعه باشه -هرچند از مسیر کمال انسانی و سعادت دور می شه که البته چون اخلاقه مد نظر شما و بحث ما نیست- به این دلیله که تکلیف بچه ها معلوم باشه دلیل قانع کننده ای نیست. حالا بی احترامی نشه ولی من تو 12-13 سالگی هم که مساله حجاب رو خوندم برام دلیل مسخره ای بود و فدا کردن زن برام تعبیر شد بعدها در بزرگسالی هم که بحث منفعت اجتماعی و قوانین مرتبط با فطرت انسانی و علم و احاطه خالق به مخلوق برام معنا داشت، بازم به نظرم دلیل بی معنایی ای بود وقتی دلیل چیزیه که راه هایی دیگه ای هم براش هست.
دلخور که اصلا نیستم. چون در باب مردان به فقه صرف ارجاع دادید خواستم در همون دایره بحث کنیم و ببینیم نتیجه چیه.
موفق باشید. موفق باشیم :)
پاسخ:
خب واکنش شما از طرز خوندن شماست. و طبیعتا تصدیق می فرمائید که لحن من رو نمیتونید از پس متن متوجه بشید. 
اما در هر حال مسخره عنوان کردن یک استدلال در بحث علمی مودبانه نیست.

+شما می گین مرد در اضای انجام اون دو وظیفه از سوی زن ملزمه "همه کاری" بکنه
_من کی اینو گفتم؟ کی گفتم ملزمه همممه کاری بکنه؟ :/

+حتی اجازه نداره بر خلاف میل همسرش خواهرش رو دعوت کنه خونه و از مال شوهرش به خواهرش ناهار بده.
_بله اگر شوهر ناراضیه چطور از مال شوهر مهمانی بده؟ این چطور نیازیه؟ این چطور کار حلالیه؟ این حرامه که از مال کسی بدون رضایتش چیزی ببخشه. اما از نفقه خودش میتونه دعوت کنه.
همونطور که اگر زن ناراضی مرد حق استفاده از جهازش رو نداره.

+اگه نیازش خوندن یه کتاب باشه مرد ملزم فقهی به تامینش نیست
_ چرا اگر شانیت زن بر این باشه موظفه تامین کنه.

+پس خیلی اجازه های حلال هم نداره.
_ اجازه حلال یعنی چی؟ یعنی دعوت خواهرش از مال مرد؟ این کجاش حلاله؟ خوندن کتاب رو از نفقه برای خودش تامین کنه. اتفاقا نفقه و مهریه میتونه پولی باشه پس زن بی‌همه‌چیز نیست و دارایی داره از دارایی خودش خرج کنه و برای خرج از داراییش هیچ نیازی به اذن مرد نیست.

+حالا اینکه این بی اخلاقی مرده خارج از اون حدودیه که شما به اون دعوت کردی. کنار گذاشتن احساس و اخلاق و ... و بحث در دایره فقه.

_ گفتم اگر بحث فقهه فقط فقه باشه و اگر اخلاقه باشه. اتفاقا از ابتدا گفتم وقتی فقه تمام دین نیست بحث بر سرش بیهوده است! اما اصرار داشتید.

+چیو یکی داره از خودش در میاره حالا چه من چه شما چه هر کی؟
این حکم بازدارنده از چیه دقیقا؟

_ عرض کردم در بالا. که کدوم فرمایشاتتون مطابق فقهی که من میشناسم نیست.

+هرچیز که ثبت قانونی داره مستحکم تره ولی این الان جواب چیه؟ اذن پدر؟ چه ربطی داره دقیقا؟ 
_ جواب اذن پدره. گفتم اذن پدر مثل یک شاهده و در حد شاهد ضمانت اجرایی ایجاد میکنه. فرمودید "خیر. ضمانت ایجاد نمیکنه". منم گفتم قراردادی که شاهد داره (قرارداد ازدواج)مستحکمتره.

+من منبع علمی می خوام که علم باشه. علم انسانی اسلامی ولی علم.علم بگه اون چیزیکه شما گفتین هست یعنی ذات زن بدون هیچ تربیتی حیا طلب و ذات مرد تنوع طلبه

_ راستش واقعا شما رو در این بحث در مقام تلاش برای یافتن پاسختون ندیدم. اینکه مدااام دم از منبع‌خواهی میزنید در حالی که حتی یک سرچ ساده در گوگل نکردید که جواب سوالتون رو پیدا کنید. بله. اثبات بر مدعی است اما اولا من اصراری ندارم چیزی رو به شما اثبات کنم. اگر نمیخواید باور نکنید. این شمایید که میخواید بی کفایتی دین رو ثابت کنید. دوما گیرم که مدعی نتونست یا نخواست ادعاشو اثبات کنه. تفاوت پژوهشگر و پرسشگر با بقیه همینجا معلوم میشه که مدام رو منبع خواهی پافشاری میکنند یا خودشان جستجو میکنند. یک سرچ ساده در گوگل شما رو به احادیث بسیاری میرسوند که حیای زن رو دارای نه پرده و برخی پنج مرحله بیان کردن. الان سرچ کردم و این لینک رو پیدا کردم که خیلی هم راحت پیدا شد. هم از مکتوم بودن شهوت زن میگه هم از حیای چند برابرش.
http://www.bahejab.com/7027/مراحل-پنج-گانه-تحول-حیا-در-زنان/
احادیثش از اصول کافی منبع خورده که از کتب اربعه شیعه است. امیدوارم برای بقیه سوالاتتون، جستجوگرانه عمل کنید.

http://www.isfahanziba.ir/content/حیا-در-زنان-9-برابر-بیشتر-از-مردان-است
اینم یه لینک دیگه از دکتر بانکی پور که اگر نمیشناسیدشون یه سرچ بکنید. انسان باسوادی هستند.

+اینکه مرد می تونه با 4 عقدی و چندین متعه باشه -هرچند از مسیر کمال انسانی و سعادت دور می شه که البته چون اخلاقه مد نظر شما و بحث ما نیست.

_ کی گفته مرد با چند همسری از مسیر کمال انسانی دور میشه؟ :/  خوبه نبی اکرم چند همسر همزمان داشتند!

+این دلیله که تکلیف بچه ها معلوم باشه دلیل قانع کننده ای نیست.

_ عرض کردم "حداقل" دلیل اینه. و باز هم دارین میگین مسخره است! لفظ خوبی انتخاب نکردید اما "حداکثر" دلیل منافاتش با فطرته.

+در بزرگسالی هم که بحث منفعت اجتماعی و قوانین مرتبط با فطرت انسانی و علم و احاطه خالق به مخلوق برام معنا داشت، بازم به نظرم دلیل بی معنایی ای بود وقتی دلیل چیزیه که راه هایی دیگه ای هم براش هست.


_ برای چیزی که منافی فطرته، هیچ راه حلی که اون رو مطابق فطرت کنه وجود ندارد.
اتفاقا برای من هم آموزنده بود. انقدر درباره ولایت شوهر بر زن شنیده بودم که یادم رفته بود فقهی نیست. در اولین جلسه ای که امکان باشه در کلاس های آقای دکتر غفرانی و حاج آقای قاسمیان مطرح می کنم.
من سوال آخرتون رو الان دیدم. دفعه قبل هم بعد ارسال پاسخ دیده بودم. ادیت می کنید؟ یا من جمله آخر رو نمی بینم؟ :) چون شما به مساله مرد از منظر فقه پرداختید و به طرف مقابل گفتین که وارد دایره اخلاق و احساس و ... نشه.
پاسخ:
الحمدلله.
آره این جمله رو ادیت کردم قبلی رو نه.
من به اون دوستمون گفتم نمیشه برای زن به اخلاق گیر داد و برای مرد به فقه. هردو باید به یک سبک باشه. ولی در کل دین مجموعه ای است از فقه و اخلاق. نه فقه خالی. 
لوسی جان، مباحثه تون خیلی خوب بود:)
بهاره خانم اگر ایراد نداره میتونم رشته تون رو بپرسم؟ گویا تغییر رشته ای هستید شما هم.
پاسخ:
راست میگی؟ والا بهاره خانم از اول احساس کرد من دعوا دارم و در نتیجع بحث خوب پیش نرفت. :((

تغییر رشته خودت چی بود دلا؟
راستی کنکور دادی؟ همسرت کنکور داد؟ چطور بود؟

@بهاره
آره واقعا:)) برای من نکات جالبی داشت صحبت های هردوتون. ولی کاش رنجش پیش نمیومد بینتون:*

من برق به جامعه شناسی.

نه من کنکور ندادم، همسر داده. پارسال یه رشته دیگه رو داد خیلییی سخت بود کلی کتاب جدید، امسال ریسک نکرد رشته خودشو داد، اون یکی رشته رو استعداد درخشان شرکت کرد. بد نبوده رتبه ش. ان شاالله که قبول بشه. توکل به خدا:)
پاسخ:
خدا رو شکر. یه نکته مفید هم پیدا بشه خوبه.
من دلخور نیستم البته. :)

ان‌شالله همسرت هم قبول میشه. آره برای منم همه کتابهایش جدیده :((