ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

فشار روح و درد جسم

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۴۶ ق.ظ

یه چیزهایی هست که با شنیدن و یا تصورش از فرط فشاری که بهم وارد میشه قلبم درد میگیره.

قلبم درد میگیره.

شده از حجم فشار روانی و تصور بارِ رنج، قلبتون درد بگیره و فشار شدید رو روی قفسه سینه و قلبتون احساس کنید؟

یه جوری که مطمئن بشید نزدیکه که خدای نکرده نفستون بند بیاد، سکته کنید یا قلبتون واسته...اونم برای چیزی که فقط صحبتی ازش شده...

این اصصصلاً شوخی نیستا...



+امروز با شنیدن ترانه‌ی این پسره تو عصر جدید درد قلبم رو به وضوح احساس کردم، درست مثل امروز ظهر، درست مثل خیلی وقتهای دیگه باز فهمیدم وابستگی جسم و روح من خیلی زیاده و شاید این اصلاً خوب نباشه...

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۲۷
لوسی می

نظرات  (۲۲)

من با شنیدن یه سری اهنگای ابی قلبم درد میگیره.با شنیدن اهنگای جدید و ناب ویالن.من_خیلی جدی_با شنیدن اینکه یه عنکبوت پیشمه قلبم درد میگیره.بی حرکت میشم.

پاسخ:
آهنگ برام تجربه شده ولی سوسک و عنکبوت درد قلب نیست. ترسه. منم با سوسک اینطورم :(
سلام علیکم
یعنی اثرگذاری ترانه این‌قدر زیاد بود (سطح کار بالا بود)؟
پاسخ:
سلام.
نمیدونم سطح کار چطور بود چون حرفه‌ای نیستم. و کلا مدل خوندنش هم منو به یاد ترانه‌های غربی می‌انداخت و خیلی جذاب نبود برای من.
ولی متنش اون طوری که من می‌شنیدم و فهمیدم در مورد یک چشم‌انتظاریِ دور و دراز برای فرزند بود..اولش هم گفت این رو به والدینی تقدیم میکنم که چشم‌انتظار فرزندانشون هستند. خب طبیعتاً من به یاد خانواده‌های مفقودالاثرها و اسرا افتادم اما درباره اونها نبود. درباره کسانی بود که فرزندشون عامدانه و با بی‌مهری ترکشون کرده..
راستش نتونستم خیلی هم دقیق گوش کنم..یک تلخیِ بی‌پایان داشت..
کاش متن ترانه رو هم مینوشتی
من تلویزیون نگاه نمیکنم
پاسخ:
سلام. نمیتونستم دقیق گوش کنم. نمیتونستم تحملش کنم..
اون طوری که من می‌شنیدم و فهمیدم در مورد یک چشم‌انتظاریِ دور و دراز برای فرزند بود..اولش هم گفت این رو به والدینی تقدیم میکنم که چشم‌انتظار فرزندانشون هستند. خب طبیعتاً من به یاد خانواده‌های مفقودالاثرها و اسرا افتادم اما درباره اونها نبود. درباره کسانی بود که فرزندشون عامدانه و با بی‌مهری ترکشون کرده..
راستش نتونستم خیلی هم دقیق گوش کنم..یک تلخیِ بی‌پایان داشت..
من هروقت خیلی عمیق ناراحتم همینطوری میشم
فشار شدید رو قفسه سینم و قلبم میاد
انگار یه گره کور و سفت خورده و باز نمیشه ، مجبورم تند تند نفس بکشم
قبلا فکر میکردم مربوط به قلبه
اما یه بار از داییم که پزشکه سوال کردم گفت مربوط به قفسه سینته نه قلب و به هرحال وقتی مداوم تکرار بشه خیلی خطرناکه
پاسخ:
آره منم از ناراحتی شدید اینطور میشم.
حالا چرا اینجوری میشه قفسه سینه؟ یعنی چه اتفاقی میفته؟
کدوم پسره؟شروین؟!
آهنگش درد داشت؟یا تو رو یاد اتفاق دردناکی مینداخت؟ :(
عاقا وسط مهمونی بودم نفهمیدم چی میخوند
برم از آپاراتی جایی گیر بیارم ببینم چرا قلبت درد گرفته:(
اصن خدا نکنه قلبت درد بگیره:(
پاسخ:
اسمش شروین بود؟ همین که آهنگ خوند دیگه.
نه منو یاد چیزی ننواخت از تصور فضایی که میخوند داشتم دیوونه میشدم!
اون طوری که من می‌شنیدم و فهمیدم در مورد یک چشم‌انتظاریِ دور و دراز برای فرزند بود..اولش هم گفت این رو به والدینی تقدیم میکنم که چشم‌انتظار فرزندانشون هستند. خب طبیعتاً من به یاد خانواده‌های مفقودالاثرها و اسرا افتادم اما درباره اونها نبود. درباره کسانی بود که فرزندشون عامدانه و با بی‌مهری ترکشون کرده..
راستش نتونستم خیلی هم دقیق گوش کنم..یک تلخیِ بی‌پایان داشت برام..

قربون تو. حالا میری می شنوی میبینی هیچی نداشته من توهم زدم اصلا :))
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۳۷ دچارِ فیش‌نگار
عصر جدید مگه هنوز هست؟
پاسخ:
دیشب که بود که. من پیگیر نیستم نمیدونم.
خیره ان شالله
اتفاقا این ایام رو باید خیلی مراقب بود و خیلی ازش بهره برد...

(یادمه بعد از سالها ورزش رو شروع کردم، اوایلش تو تمرین به مربی میگفتم استخونام از تو دارن میسوزن، درد میکنن، میگفت اتفاقا الان وقت جوش خوردن و سفت شدن استخوناته، بهترین حالت ساخته شدن ت همین الاناست)
پاسخ:
راستش متوجه نشدم.
چه بهره‌ای مثلا؟
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۳۴ مردی بنام شقایق ...
سلام


نه والا. نشده تا الان. هر وقت هر کی هر چی گفته که قابل هضم نبود با مشد و لگد هضمش کردم ^_^
پاسخ:
سلام.
:))
 اصلاً یه بار باید فقط پست شوخی بذارم کامنتهای شما رو بخونم :دی
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۵۹ مــحــدثــه ...
من چندین بار برام اتفاق افتاده که انگار یه نفر قلبم رو تو مشتش می‌گیره و محکم فشارش می‌ده، این حالت رو اولین بار حدود دو سال پیش بعد یه غم عمیق اومد سراغم، واسه همون غم هم بود فقط.

رفتم الآن بهش گوش دادم، چقدر غم‌انگیز و قشنگ بود. آهنگ اجرای قبلش هم رفتم گوش دادم، اونم خیلی خوب بود ولی انگار غم متن ترانه‌‌ی دونی بیشتر بود.
پاسخ:
داغ دیدی؟ تو داغ دیدن آدم اینطور میشه.

آره خیلی تلخ بود اصلا. من حتی نتونستم گوش کنم :(
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۰۲ ام شهرآشوب
من بغض تو گلوم گیر میکنه و گلودرد میگیرم
تقریبا یه ماه گیر گلودردی بودم که بخاطر یه رفتار ناپسندی که باهام شده بود برام اتفاق افتاد
پاسخ:
آرههه منم این برام پیش اومده اما برای موضوعات کوچکتر. و موضوعاتی که به صورت عینی برامون اتفاق بیفته.
نه موضوعی که فقط در موردش صحبت بشه و هنوز واقع نشده.

ولی خدایی یه ماه هم خیلی زیاده چه فشار زیادی بهت وارد میشه. :(
من نهایت یک روز درد شدید دارم.
من به‌نظرم رسید که آن تقدیم لزوماً چیزی نیست که متن ترانه برای آن نوشته شده است. شاید بتوان ربطش داد، اما این ارتباط چندان صریح و انحصاری نخواهد بود.
پاسخ:
شنیدین ترانه رو؟
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۵۷ قاسم صفایی نژاد
بله پیش میاد گاهی اوقات
پاسخ:
شما هم بیشتر مراقب خودتون باشین. به نظرم این وابستگی جسم و روح نگران‌کننده است.
بله
پاسخ:
به نظرم که برای همون‌ها نوشته شده بود. هرچند من نتونستم دقیق گوش کنم.
به نظر شما از زبان فرزندان بود یا والدین؟
پاسخ:
والدین.
نبود؟ نگین که کلا نفهمیدم چی گفته و برای خودم تصویرسازی کردم! آره؟ :/
به نظر من بیان چنین جملاتی از زبان والدین خیلی محتمل نیست: «به جای من شاید یکی بیاد که می‌فهمدت، که بیشتر از من می‌خواهدت» یا «به جای من شاید یکی بیاد که دوست داردت». در تصور والدین چه کسی ممکن است به جای آن‌ها بیاید که بیشتر از والدین فرزند آن‌ها را بخواهد یا دوست بدارد؟
به نظر من این ترانه، بیشتر شبیه یک ترانه‌ی عاشقانه (از نوع عشق شکست‌خورده) بود. اگر واقعاً از زبان والدین چشم‌به‌راه بود می‌توانست نشانه‌گذاری‌های روشن‌تری داشته باشد. به‌علاوه، والدین چشم‌به‌راه بیشتر باید بیشتر از انتظارشان برای آمدن فرزند بگویند، نه این که من بروم و یکی دیگر بیاید که ....
واقعاً نمی‌خواستم این را بنویسم و حالا هم امیدوارم چنین نباشد، اما به نظرم رسید که شاید آن تقدیم به برخی از ضوابط پخش تلویزیون هم بی‌ربط نباشد.
شاید هم کلاً در اشتباه باشم.
پاسخ:
درسته خب اینها برداشت‌های شخصیه. شاید اصلا من تو یه مودی بودم که اینطور برداشت کردم ولی همین‌ها رو از زبان والدین دل شکسته بخونید که دارن همینو میگن. با این جمله ها میخوان بگن که ممکن نیست کسی بیاد که بیشتر از من میخواهدت. اونا دارن اینو میگن. آخه بچه‌های ناسازگار معمولا همین فکر رو میکنند که کسانی اون بیرون هستند که بیشتر از والدین اونها رو می‌فهمند یا اونها رو دوست دارند..
میگم کلا تصورم رفت سمت بچه‌ای که معاندانه والدین رو ترک کرده. و این خب خیلی خیلی تلخه.
و دوست‌تر دارم که برداشت شما درست باشه. این رو اگر از باب عشق معمولی بخونیم اصلا هم اونقدر تلخ نمیشه و یه ترانه نرماله ولی تقدیمی که کرد کلا منو برد تو این حس‌.
سلام..

تا حالا شده وسط یه کار مهم یه وبلاگ باز کنید و بعد با خوندن پستش زودی برید و اون آهنگو دانلود کنید و بخاطر پیش مقدمه ذهنی ناشی از پست، هنوز اول اهنگه هستید قلبتون بگیره؟؟!!

راستش اولش یاد اهنگ میم مثل مادر افتادم.بعد که گفت به مادران فلان تقدیم میکنم یاد مادران مفقودالاثر افتادم و تمام زورمو زدم که با اهنگ ارتباط بگیرم...ولی هرچی گوش میکردم نامفهوم بود!

تازه از همه اینا بدتر !!! نمیدونستم از زبان والدینه یا فرزند؟؟


الان که نظراتو خوندم دیدم کلا سرکاریم:/
پاسخ:
:))
این پست بیشتر یک آزار دسته‌جمعی بود :))
آقا من اولش که گفت به مادرانِ فلان تقدیم میکنم فکر کردم مادران مفقودالاثرها و جبهه رفته‌ها رو میگه. بعد که خوند اصلا به طرز عجیب و ناگهانی فکر کردم از زبان والدین داره میخونه. والدینی که فرزندانشون معاندانه و ناسازگارطور اونها رو ترک کردن. بعد حساااابی بهم فشار اومد که اصلاً دیگه گوش ندادم تا آخرش.
یعنی نتونستم.

حالا دوستان میگن از زبان فرزند هم میشه شنیدش و تلخیشو کم کرد. میشه هم اصلا بین گوینده و مخاطبش رابطه والدگری برقرار نکرد که دیگه خیلی آسوده‌تر گوش کنیم.
برداشت آقای عین الف همینه که قرار نیست بین جمله‌ی تقدیمی و متن ترانه،  تناظر ایجاد کنیم. در هر حال من بعیده دوباره گوش کنم! 

حالا سرکار برای چی؟ اونم از نظرات!
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۰ مــحــدثــه ...
نه داغ ندیدم.

من با این تصور که از زبون فرزند گفته می‌شه گوش دادم. انگار تو درست‌تر می‌گی، از زبون والدینه. البته قشنگی هنر این هست که هر کسی با رویکرد خودش هنر رو تفسیر می‌کنه و تو دنیاش غرق می‌شه.
پاسخ:
الحمدلله :)
دقیقاً هرکس برداشتی داره دیگه. برداشت آقای عین  الف از همه نرمال‌تر و معمولی‌تر و غیر تلخ‌تره ^_^
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۹ مــحــدثــه ...
الان رفتم همونجور که گفتی از زبان والدین بهش گوش دادم. به معنای واقعی کلمه قلبم گرفت :( تا حدی شبیه به همون گرفتگی قلبی که تو دوتا کامنت قبلی بهت گفتم. اصلا بغض کردم :((
پاسخ:
آقا این پست بیشتر به یک آزار دسته‌جمعی شبیه شد :))
ولش کن اصلا دیگه گوش نکن..

خدایی از زبان والدین خیلی تلخ میشه :((
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۴۶ دختـرِ بی بی
منم جسمم در اثر فشار روحی واکنش نشون میده
قبل تر ها اینطور نبودم یه مدت که طولانی در فشار روحی بودم خیلی جسمم اذیت شد الان خوبم ولی در اثر فشار روحی جسمم متاثر میشه
پاسخ:
و این خیلی بده. خیلی خیلی بد :(
بله، درست می‌فرمایید با توجه به تقدیمی که خواننده داشت، می‌شود به نوعی از نگاه والدین با ترانه همراه شد. البته قطعاً من چون والد هم نیستم، کمتر از لحاظ احساسی با ترانه همراه شده‌ام.
یک مثال از این دست تقدیم‌ها، ترانه‌ی «هنوزم همونیم» فریدون آسرایی است که چند مرتبه در تلویزیون دیدم به مادران تقدیم شد یا اصلاً با عنوان ترانه‌ی «مادر» معرفی شد. ظاهراً برخی از وبسایت‌های مذهبی هم برای آن کلیپ‌هایی ساخته‌اند. اما به نظرم اگر کسی ترانه را یک بار بدون دیدن تصویر بشنود، اصلاً نمی‌تواند خودش را قانع کند که این ترانه برای مادر سروده شده است.
ببخشید، نظرات من ذیل این پست از اصل مطلب شما طولانی‌تر شد.
پاسخ:
بله قبول دارم. احتمالا من تو حس خاصی بودم و اینم قبول دارم که بعضی وقتها بعضی چیزها دقیقا به پیش‌فرض‌های ما ربط داره.
من از اینکه برداشت معمولی تر و نرمالتری از ترانه وجود داشت خیلی هم خوشحال شدم.

اختیار دارین. ممنونم از توضیحات و بحث :) خیلی هم عالی خیلی هم ممنون :)
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۸:۰۸ مامان محمدمهدی
اگه بگم از یادداشتت و کامنتها کلی خندیدم ناراحت میشی؟😅
از دست تو
پاسخ:
اگه بگم آره ناراحت میشم، خوشحال میشی؟ 😉
خواهش می‌کنم. بزرگوارید.
پاسخ:
لطف دارین.