از حقوق کودکان
طبیعت بچهها شیطنت و بازی و کنجکاویه.
تقریباً محاله که بچهها رو به یک محیط جدید ببری و امتحان کردن وسایل مختلف، دست زدن به اشیاء مختلف و دویدن تو قسمتهای آزادش اتفاق نیفته.
اگر درِ اتوماتیک داره، حتما باید چندبار، شخصاً، باز و بسته شدنشو امتحان کنن.
اگر آب سرد کن داره باید چند بار لیوانها رو آب کنن.
اگر دستگاه خرید خودکار داره باید حتماً ازش خرید کنن و امثال اینها.
خب من همیشه بچهها رو تو تجربه وسایل جدید آزاد گذاشتم. خودم همیشه بودم و اجازه دادم "در حضور خودم" همه چیز رو تجربه کنند، مبادا تجربه جدید به دلشون بمونه و بدون تجربه کردن درگیر این باشن که اون آبسردکنِ فشاری دقیقاً چطوری آب میریخت.
بسیااار شنیدهم که تو مغازه مامانها به بچههاشون میگن دست نزن الآن آقا دعوات میکنه.
خب رویکرد من این بوده که بگم: این وسیلهی آقاست. ما بدون اجازه به وسیله بقیه دست نمیزنیم. در این صورت بچه سردرگم نمیشه که چرا باید به خاطر دست زدن به یک وسیله دعوا بشنوه!
خب طبیعتاً کار سادهای نیست ولی خیلی دوستتر دارم که با تمام سختیش اجازه بدیم بچهها تجربه کنن و اطرافشون رو ببینن و چیزهایی که نمیدونن رو بپرسن.
اما یه چیزی مهمه این وسط و اون احترام گذاشتن به مالکیت خصوصی آدمهاست. انتظار نداشته باشیم که صاحب مغازه اجازه بده بچه شما به همه وسایل دست بزنه. یا تنهایی بره کنار آب سردکن و مدام لیوانها رو برداره و آب بخوره. یا صندلیهای کافه و رستوران رو جابجا کنه و سر و صدا ایجاد کنه. قطعاً ما مسئولِ تمام افعالِ فرزندمون هستیم، اگر جایی هست که خاص بزرگسالانه و فعالیتهای بچهها توش تحمل نمیشه اصلاً با بچهها به اونجا نرین. حالا چه خونه فامیل و اقوامِ زیادی حساس باشه چه رستوران و سینما!
از مردم که نباید طلبکار باشیم که شیطنت بچههای ما رو تحمل کنن و چیزی نگن. خوبه خودمون حدود رو رعایت کنیم تا با تشرِ غریبهها اعتماد به نفس بچههامون ضایع و زایل نشه.
+ تازه من وقتایی که بچهها یه چیزهایی رو هم نمیبینن خودم بهشون میگم بیا ببینیم این چطوری کار میکنه! :دی