ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

وحشتی که پشت پنجره منتظر ما است.

شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۲۳ ب.ظ

دیشب نصفه شب، گل پسر، مامان مامان گویان اومد تو اتاقمون.

بلند شدم بغلش کردم که یهو مشاهده کردیم یک سوسک سیاه گنده روی توریِ پنجره نشسته!

اونم به طرفِ ما! تخت ما زیر پنجره است..

تنها کاری که تو ظلمات شب به فکرمون رسید، این بود که سریع پنجره رو ببندیم.

این شد که الآن یک روز تمامه که جناب سوسک بین توری و شیشه‌ی پنجره می‌چرخه و بالا و پایین میره...

وااای که احساس میکنم زندگیم سوسک‌زده شده. هیچ‌وقت تا حالا اینقدر نزدیک یک سوسک زندگی نکردم...

دارم فکر میکنم که این پنجره تا ابد به پنجره ممنوعه خونه‌مون تبدیل میشه و ما هرگز دیگه تا سالهای سااال بازش نخواهیم کرد...


+ چه‌کار کنیم از شرش خلاص بشیم؟ :(((

جرئت نمیکنم پنجره رو باز کنم.. بیاد تو اتاقمون چی؟ گمش کنیم چی؟ :((

واقعا نسبت به سوسک فوبیا دارم.. احساس میکنم وحشتی عظیم پشت پنجره است :((

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۲۲
لوسی می

نظرات  (۱۷)

۲۲ تیر ۹۸ ، ۲۲:۲۵ mohammad.j n.safavi
😂😂😂 ببخشید:)

یکم لای درو باز کنید,سوسک کش بزنید,بمیره بعد برش دارید

پاسخ:
آخه سوسک از اسپری فرار میکنه میاد تو خونه. نمیاد؟
سلام :)
اگه نمیتونین بگیرینش ، روش اسپری سوسک کش بزنین تا بمیره
پاسخ:
سلام. آخه پنجره رو باز کنم که قطعا می‌پره بیرون میاد تو خونه :(
۲۲ تیر ۹۸ ، ۲۲:۲۷ معلمی از جنس اینده
واقعا من خیلی از سوسک می ترسم.
پاسخ:
من خیییییلی :((
۲۲ تیر ۹۸ ، ۲۲:۲۸ مسعود ‌‌
همسرتون نیست که به درک واصلش کنه؟
پاسخ:
چرا هست ولی خب من از ورودش به اتاق می‌ترسیدم.
حالا سپردمش به مستر اومدم نشستم منتظر نتیجه‌ی نبرد..
۲۲ تیر ۹۸ ، ۲۲:۲۹ mohammad.j n.safavi
یکم باز کنید که نتونه بیاد دیگه
در اتاقم از قبل ببندید که فرضا بیرون اومد از اتاق خارج نشه که بتونید کل اتاق رو اسپری کنید
پاسخ:
از هر ذره جایی رد میشن اینا.
مخصوصا اسپری که بزنی فرار میکنن.
حالا مستر رو به جنگ فرستادم و اومدم دیگه. ببینم چی میشه.
ولی خیلی قشنگ به رشته ی تحریر در اومده :)
یه گوشه از پنجره رو باز کنین و اسپری بزنین
پاسخ:
واقعا؟ :دی
آره دیگه الآن مستر رو فرستادم به جنگ باهاش و خودم فرار کردم اومدم تو پذیرایی.
به مستر میگم باید جنازه‌شو تحویل بدی :))
۲۲ تیر ۹۸ ، ۲۲:۳۵ عیسی کیانی کری
سلام وقت به خیر
از دوباره ماجرای من و ترس پنجره خسته ام
از سوسک و التهاب و وحشت منظره خسته ام
شاعر:عیسی کیانی
به نظر من بهترین راه مقابله با سوسک مقابله نکردنه!
پاسخ:
سلام. شاعر هستین؟
مستر هم نظرش همینه!
۲۲ تیر ۹۸ ، ۲۲:۴۲ **هِلِناز **
سم کارمن بخر 
یه اسپری بزنی روش کله پا میشه 
پاسخ:
تار و مار داشتیم.
حالا مستر تو اتاقه و من تو پذیرایی. گفتم میرم میام جنازه تحویل میگیرم :))
۲۲ تیر ۹۸ ، ۲۲:۵۴ بـانـوی بــرفی
لوسی یه شب یه سوسک تو خونمون گم شد من شبانه خونه و زندگی رو ول کردم با تاکسی رفتم خونه ی مامان
بعدم یه سم پاشی حسابی کردیم و تموم
از اونروز هیچی ندیدم
پاسخ:
منم از این خاطرات دارم :))
یه رتیل بگیرین از لای پنجره بندازین به جونش:دی
پاسخ:
:))
مارمولک هم خوبه :))
حتی به این فکر کردم از دیوار ساختمون داربست بزنیم بریم بالا توری رو پاره کنیم مسالمت آمیز بره خونه‌شون!
وای نه مارمولک که برا خودش سوسکیه -_-

:)))
یا مثلا انقد صبر کنین که از گشنگی تلف شه!
ولی یادمه توانایی بالایی تو تحمل گرسنگی دارن. یادم نیست چند روز.
(حتی میترسم برا فهمیدنش سرچ کنم یهو عکسش بیاد!)

+ دارم فکر می‌کنم الان شما تو خونه‌تون آکواریم سوسک دارین :))
پاسخ:
بهش فکر کردم که از گشنگی یا گرما تلف شه ولی آره تحملشون خیلی بالاست.  منم شنیده بودم.

+وااای ممنونم از این تشبیه رمانتیک :))
۲۳ تیر ۹۸ ، ۰۱:۱۱ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ
سوسک که کارب به آدم نداره، سرعتش کمه
اون موش و مارمولکن که سرعتشون بالاس آدم وحشت میکنه
ازون ور توری نمیشه کشتش؟
پاسخ:
خدایی بی انصافیه که موش با اون ظرافت و گوگوری بودن رو با سوسک مقایسه کنیم :)) من شده تو اتاق جلساتی بشینم که موش زنده و فعال داره ولی عمراً جایی که سوسک داره بتونم یه لحظه دووم بیارم.. قشنگ فوبیا دارم به نظرم، یه ترس غیرطبیعی. :(
من حتی جنازه سوسک رو نمیتونم جمع کنم! :/
ولی قبول دارم کشتنشون فاجعه است اونم به خاطر حجم بدنشونه. نمیشه زد تو سر موش و مارمولک. ولی میشه زد تو سر سوسک تا بمیره:))

نه ما طبقه سومیم. :(
۲۳ تیر ۹۸ ، ۰۳:۴۰ ریحـ ـانه
ما الان یه بید اومد تو خونمون من خودمو خفه کردم اینقدر جیغ کشیدم -___-
حالا فکر کن سوسک تو اتاق :/ 
همه خاطرات تلخم زنده شد
امیدوارم به راحتی از شرش راحت شین :)
پاسخ:
بیاد خیلی هم خرابکاره!
آرههه منم کلی خاطره سوسک‌زده یادم اومد :))
حالا مستر چند تا اسپری زد باز پنجره رو بست. نتیجه‌ش امشب معلوم میشه چون شبها راه میفته.
شما احتمالا خونه قدیمی زندگی نکردید که به این موجود و حضور فعالش خصوصا تابستونا عادت کنید. ☺
پاسخ:
چرا. خونه قبلیمون هم خیلی قدیمی بود هم حیاط داشت و پر از سوسک بود. ولی تو خونه‌مون نه. چون من هر شش ماه تجدید سم‌‌پاشی میکردم و حاشیه تمام دیوارهامون قلم سوسک بود. بودن ولی غالباً جنازه می دیدیم زیر تخت و مبل مثلا. زنده‌ش هم بود ولی تو پارکینگ و حیاط که من در میرفتم. 

یادمه یه بار دایی مستر موقع خداحافظی اومد یه سوسک رو بکشه پاشو (با کفش البته :)) )گذاشت روش یه قررررچچچچی صدا داد شکستن بالش که همه‌مون حالمون بد شد.. خودش از همه بیشتر ..
من فکر میکنم تو اون خونه بدتر شدم اصلا! :((
یادمه به مستر میگفتم یعنی میشه من عادت کنم؟ :((
@ام شهر آشوب
سوسک سرعتش کم؟ O_o
یه لحظه ازش غافل شی عین میگ میگ خونه رو سیر می‎کنه -_-
پاسخ:
خواستم سرعتشو سرچ کنم ترسیدم عکسش بیاد :)))

@ام شهرآشوب
۲۴ تیر ۹۸ ، ۱۵:۱۹ مــحــدثــه ...
من بچه که بودم خیلی از سوسک می‌ترسیدم(به خاطر دیدن ترسی که بقیه نسبت بهش داشتن) و نزدیکش هم نمی‌شدم، بعد کم‌کم به خاطر ترسم هر جا سوسک می‌دیدم میفتادم دنبالشون و می‌کشتمشون، بعد دیگه بزرگ‌تر که شدم کاریشون نداشتم اصلا، الان دیگه تمام سعیم رو می‌کنم تا اونجایی که ممکنه اصلا نکشمشون. ولی انصافا اون سوسک بزرگا رو دیدی؟ خیلی ستمه :/ حالم بهم می‌خوره ازشون :/

این پست رو خوندم یاد یه خاطره‌ی بامزه( البته از نظر خودم) افتادم.
یه بار ساعت دوازده شب رفتم تو اتاقم، دیدم یه سوسک گوشه‌ی اتاقم داره راه می‌ره، منم کاریش نداشتم. تا دو بیدار بودم و بعدش خوابیدم. یعنی باور کن این سوسک از اون ساعت یه پشت دور اتاق من تندتند راه می‌رفت:)) یعنی فکر کنم بیشتر از بیست بار بزرگوار اتاق من رو دور زد‌. همش هم از گوشه می‌رفت، اصلا نمیومد وسط اتاق، اصلا هم استراحت نمی‌کرد بدبخت، بی‌وقفه راه می‌رفت. خیلی خنده‌ام گرفته بود ازش :)) فکر کنم صبح با خانم سوسکه قرار داشته اومده بود ورزش کنه که یه کم هیکلش رو فرم بیاد تا به چشم خانم سوسکه خوشتیپ و جذاب به نظر برسه :))
پاسخ:
عجب خاطره‌ای داری از سوسک! وااای حتی نمیتونم تصور کنم! :/
سلام 
خوبین ایشالا ؟!:)
تکلیف این سوسکه چی شد ؟!:)

پاسخ:
سلام. همون شب مستر با اسپری ناکارش کرد و فرداشبش جنازه‌شو تحویل داد :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">