آتشی زد شب هجرش به دل و جان که مپرس...
من هنوز دلم شرحه شرحه است.. هنوز تا اسم سردار میاد اشکام صاف میریزه رو صورتم. هنوز با دیدن رهبری تماماً اشک میشم و بغض... کاش من میمُردم و رهبری رو اینطور نمیدیدم...
زندگی ادامه داره؟ نمیدونم...من راه میرم، کار میکنم، درس میخونم، امتحان میدم، آشپزی میکنم، میخوابم، با بچهها بازی میکنم و حتی میخندم و همزمان قلبم درد میکنه... آآآآه که قلبم درد میکنه... یه حسرتهایی رو دل ما موند که هیچ وقت جبران نمیشه... احساس میکنم یکی از ستونهای زمین کم شده.. احساس میکنم زمین آشوب شده...من عمیقاً احساس این رو دارم که خاااااک بر سر این دنیا شده...
آی مردم من هیچ وقت اینقدر طالب ظهور نبودم.. من هیچ وقت اینقدر در غم غربت امام زمان نسوختم..آخه چطور شب و روز هنوز ادامه داره؟ که ضاقت الارض...
سردار بدجور دلهای ما رو سوزوندی...من هر روز میتونم تنهایی بشینم و پیش خودم برات روضه بخونم.. هر روز میتونم از غمت بگم.. هر روز میتونم بشینم و به داغ نبودنت ببارم... سردار عزیزم به کجا ببرم این داغ رو؟
پیش کی بگم درد دل رو؟
ما انگار دیگه چیزی نداریم که بگیم...همهمون مثل صاحبعزاهایی هستیم که دستشون به جایی بند نیست... دستمون کوتاهه...تا صحبت سردار میشه همه بغض میشیم و بعد یک آه عمیقِ حسرت و بعد عوض کردنِ بحث.. بحثی که دیگه رنگ و بوی بغض داره و زود تموم میشه...
باید یه کاری برای شما بکنم... باید یه قدمی بردارم...میشه توفیقش رو بهم بدید؟ میشه منم قبول کنید؟
که بعد از این، از دنیای آدمها دیگه هیچی نخواهم خواست.. هیچی...
الآن فقط یه نفر رو میخوام بهم بگه بیا بگو.. بیا حرف بزنیم.. و بعد من چی بگم؟ فقط گریه کنم... فقط گریه کنم...گریه کنم... او روضه بخونه و من گریه کنم...
واسطه بشید من برم حرم... من حرم میخوام..عجیبه تو هر مصیبتی ذکر یا حسین آروممون میکرد و لایوم کَیَوم اباعبدالله بار غصه رو کم میکرد ولی این روزها ذکر یاحسین بدجور دلم رو میسوزونه.. لایوم کیومک این روزها آشفتهترم میکنه... این روزها روضهی کربلا صد برابر سوزانه و غربت علی بن موسی الرضا صد برابر سنگین...
آقاجان دارم کم میارم منو بپذیرین... بذارین بیایم یه نظر بارگاهتون رو تماشا کنیم و سفره غممون رو پیش شما باز کنیم... بذارین بیایم فقط نگاهتون کنیم... بذارین بیایم فقط گریه کنیم.. مگه جز شما کسی هست که حال دل ما رو بفهمه؟؟...
+ اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ. وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی. وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشدَّه و الرَّخاء ...فبحق محمد و آل محمد بِحَقِّ مُحَمّد و آله فَرِّج عَنّا فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ