367.
شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۸ ق.ظ
این نظرسنجی ای که من گذاشتم
یک برش واقعی از زندگی بود!
مردی از اقوام
چندین بار
با شعف و ذوق زدگیِ هرچه تمام تر
برام تعریف کرده که وقتی رفته بود سفر
و خونه برادرش اقامت می کرد
خانم برادرش هر روز صبح بندکفشهای برادرش رو می بسته
و کفش ها رو براش واکس میزده
تا برادره بره سرکار.
و این موضوع رو طوری تعریف می کرد
که من بفهمم که اون خانم یک فرشته ست
که چنین کاری برای همسرش می کنه
مستر هم تقریبا نظرش همینه!
مستر می گفت نظر همه مردها همینه.
این نظرسنجی رو گذاشتم
تا نظر همه رو بدونم
چه مرد و چه زن!
+نه زور بوده، نه اجبار، نه عشق خیلی مفرط، و نه یک مردِ خیلی مهربان!
احساس وظیفه ی خانمه بوده نسبت به آقاشون!
+منظور من فقط این بود که به نظر شماها آیا این کار خوبیه
که زنی بند کفش همسرش رو ببنده یا نه! همین!
یک برش واقعی از زندگی بود!
مردی از اقوام
چندین بار
با شعف و ذوق زدگیِ هرچه تمام تر
برام تعریف کرده که وقتی رفته بود سفر
و خونه برادرش اقامت می کرد
خانم برادرش هر روز صبح بندکفشهای برادرش رو می بسته
و کفش ها رو براش واکس میزده
تا برادره بره سرکار.
و این موضوع رو طوری تعریف می کرد
که من بفهمم که اون خانم یک فرشته ست
که چنین کاری برای همسرش می کنه
مستر هم تقریبا نظرش همینه!
مستر می گفت نظر همه مردها همینه.
این نظرسنجی رو گذاشتم
تا نظر همه رو بدونم
چه مرد و چه زن!
+نه زور بوده، نه اجبار، نه عشق خیلی مفرط، و نه یک مردِ خیلی مهربان!
احساس وظیفه ی خانمه بوده نسبت به آقاشون!
+منظور من فقط این بود که به نظر شماها آیا این کار خوبیه
که زنی بند کفش همسرش رو ببنده یا نه! همین!
۹۲/۱۲/۰۳