ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۱۲۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

به انرژی مثبت و منفی و دامن زدن به این لغات خیلی اعتقادی ندارم

اما بعضی چیزهاشو کاملا قبول دارم..

یه پیجی خوندم پر از این مدل پیام ها

می خوام چندتاییشو تو زندگیم پیاده کنم

شاید حال و هوام عوض شد..

ان شالله.


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۵۸
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۵۳
لوسی می

چقدر خوبه که تو رو دارممممم..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۵۱
لوسی می

شرمنده چشمهای مبهوت تو ام...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۰
لوسی می

بزرگواری برام دلمه آورده.

و من گذاشتمش رو اپن،

و هربار از کنارش رد میشم

یکیشو به زور تو دهنم جامیدم!

:دی

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۳۶
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۰۹
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۵۱
لوسی می

و خونه ای که توش پر از یاد خدا باشه.

محض لبخند شما..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۰۷
لوسی می

گفته بودم چو بیایم غم دل با تو بگویم

چه بگویم؟

که غم از دل برود نزد شما..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۰۶
لوسی می

گاهی در مادری هام به جایی میرسم

که فقط با این آیه خودم رو آروم میکنم

که اللهُ أعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَهُ!

:)



+میدونم که جوگیرانه ست این سوء استفاده به نفع خودم

اما خب خوبه! و منو کمی روحیه میده.. :)

بالاخره این هم رسالتیه که خدا بر دوش من گذاشته دیگه :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۴۱
لوسی می

و گل پسر عزیزم

که این روزها دیگه نشستن رو یاد گرفته.

و خیلی راحت هم تغییر پوزیشن میده!

:)



+و چقدر زود میگذره لحظه لحظه های ناب کودکی..

+توصیه نوشت: نشستن بچه ها رو تا حد امکان تا هشت ماهگیشون به تاخیر بندازید.

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۳۵
لوسی می

از ضبط ماشین این ترانه داره پخش میشه:

بیا تا جوانم بده رخ نشانم، که این زندگانی وفایی ندارد..


پسرک: این آقاهه چرا ناراحته؟

من: برای اینکه دلش برای امام مهدی تنگ شده،

- خب چرا نمیره پیشش؟

+ چون نمیدونه امام مهدی کجاست.

- ولی من میدونم امام مهدی کجاست! حتما رفته حرم امام رضا...

:)



+با مستر به هم نگاه می کنیم..

مستر لبخند معنی داری میزنه و میگه

این بهترین جوابی بود که میتونست بده...

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۳۳
لوسی می

من مادر سخت گیری هستم..

به خودم خیلی سخت میگیرم در مادری کردن!

چرا آخه؟!

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۲۰
لوسی می

از تلنبار شدن اقدامات لازم الاجرا

که سنگینیشون لحظه به لحظه روی اعصاب و روانت هست

تا وقتی که انجام بشن،

بیزارمممم!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۲۰
لوسی می

مراسم روز پدر ما،

یک مراسم ترکش خورده به تمام معنا بود!

بس که نصفه نیمه و تیکه پاره برگزار شد!

:|

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۲۴
لوسی می