ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۴۰۸ مطلب با موضوع «بقیه» ثبت شده است

شاید بتونم بی خیال شم
که کسی بگه دیگه حق نداری بیای خونه ی من!!
چه بهتر!
دیگه نمیرم خونه شون!
اما چیزی که نمیتونم بی خیال بشم
اینه که کسی عمداً رو حرفها و کارهام معانی و تعابیر سوء بذاره
و بعد برای خودش حکم بده و منو محکوم کنه...
اونم کی؟؟!
کسی که...
اصلا ولش کن!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۵۰
لوسی می
بعضی وقتها کاسه ی صبر آدم لب به لب پر شده!
اما هنوز نریخته!
یک قطره ی دیگه اضافه کنی سر ریز می شه!
بعد همه میگن این چقدر کم طاقته!
حتی تحمل یه قطره رو هم نداشت!!
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۹
لوسی می

روابط ما و پدرشوهر به یک بحران رسیده!

رسماً داریم طرد میشیم!

کار از قهر گذشته!

:|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۷
لوسی می
پدرشوهر رسماً با من قهره!
البته من که کم نمیارم!
دیدم قهره هر دو بار سلام و خداحافظی دستمو دراز کردم که دست بده!
هرچند نگام نکرد ولی به ناچار دست داد!  


+بعد فکر کردم شانس آوردم که ضایعم نکرد!
اگه دست نمیداد دیگه منم قهر میکردم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۵
لوسی می
دیشب تولد مادرشوهر بود
جاری جان با کیک اومده بود
ما هم رفتیم تولدت مبارک خوندیم و برگشتیم
:)  



+من که اصلا یادم نبود!
خدا خیرش بده بانی خیر شد :)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۴
لوسی می
دوم بهمن 4 گیگ نت خریدیم
یازدهم تموم شد!
باز 4 گیگ خریدیم.
بیست و سوم تموم شد.
باز 1 گیگ خریدیم
دیروز تموم شد!!


+واقعا من موندم این ملت با نت چه کار میکنن؟؟!  
+ما با همسایه مشترکاً نت مصرف میکنیم! :|
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۴
لوسی می
پدرشوهر که واسه خودش توهم دلخوری ایجاد کرده
و دیگه حتی یه احوال از ما نمی پرسن!
نه اون روزهای اول که دم به دقیقه از این پنجره سرشونو میووردن بیرون
و ری به ری رو اعصاب من بودن و می پرسیدن "میگه دستشوییشو؟!(با تعبیر عامیانه!)"
نه الان که سه روزه حتی نمی پرسن تو که شوهرت نیست زنده ای دختر؟!
واقعا چرا ما آدمها یا از اینور بوم میفتیم یا از اونور؟!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۳
لوسی می
پدر شوهرم از من دلخور شده.
و دلخوریشو به مستر گفته.
مستر میخواد برم و براش توضیح بدم که دلخوریش صرفاً یک سوء تفاهمه.
اما من ترجیح میدم به روی خودم نیارم و سکوت کنم!!  

+این روزها ترجیح میدم برخلاف همیشه
اینقدر بقیه رو مهم و محق ندونم!
خودم رو دوست داشته باشم
و تو هر دلخوری نابه جایی که از من برای کسی ایجاد میشه
به خودم هم حق بدم!
اگر نتونم به راحتی به خودم حق بدم،
حتماً عذرخواهی خواهم کرد.
+دلیلش هم تکرار مکرر این مدل تجربه هاست!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۱
لوسی می
پسرک رو پای پدربزرگشه و داره میخوابه
از اونطرف هم داره پدربزرگش داره فیلم می بینه
و صدای تی وی خفن بلنده!
طفلی بچه م هی میره تو خواب
هی از خواب می پره!
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۴۱
لوسی می

امروز پدرشوهر جان برای صدمین بار گفت:

"این پسرک تو

برای من با همه ی نوه هام فرق می کنه!!"

و من نمیدونستم باید خوشحال باشم

یا نگران!!

:|

 

+البته بیشتر خوشحالم :)



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۳۸
لوسی می
دیشب بالاخره رفتیم خونه مامانم
و من حال و روزم داغون بود!
شاید مامان نگرانم شد،
اما من بازم چیزی بهش نگفتم!
:|
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۳
لوسی می
دیروز مادرشوهر جان به من گفت:
من مدتهاااااست میدونم تو بارداری!!
:| 


+البته من هرگز باور نکردم! :دی
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۳
لوسی می
این هفته که گذشت
سه چهار روزی نهار خونه ی مادرشوهرم بودم
و نهار من به زور به شش قاشق می رسید
این شد که مادرشوهرجان به مستر گفت
"این خانمت رو ببر دکتر یه چیزیش هست!"
مستر هم احیانا در پاسخ،
فیگور تابلویی اتخاذ کرده بود
که مادرشوهر گرام متوجه گردیده
و به کسبِ عنوان سومین شخص مطلع در خاندان مفتخر شد.  


+هرچند که با گذشت دو روز،
هنوز به من تبریک نگفته!!!!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۲
لوسی می
از مامانم خیلی دلخورم!
خیلی!
دو سه هفته ای هست که خونه شون نرفتیم
و همو ندیدیم.
چرا؟
چون مدام میگه نیاین! داداشت امتحان داره!!  


+نمیدونم باید خوشحال باشم که باهامون نداره یا نه!
اما نیاین گفتن های پی در پی به بهانه ی امتحانات آزارم میده.
+خوشحالم که بهش نگفتم باردارم.
وگرنه برام توقع بیشتری ایجاد می شد.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۱
لوسی می
الان فهمیدم
که یکی از صمیمی ترین دوستانم هم
تقریبا هم زمان با من بارداره :)  


+ذوق بنمودم :)
+البته اون اولین بارداریشه :)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۰
لوسی می