ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۳۳۱ مطلب با موضوع «خانوادگی :: مادرانه» ثبت شده است

چرا نمی فهمم که این بچه فقط یک نهم من سن داره..  



+وای که عذاب وجدان ناشی از دعوا کردن پسرک برام کشنده ست :((
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۰
لوسی می
خیلی دلم میخواد غر نزنم

و سر پسرک داد نزنم

و باهاش بازی کنم

ولی نمیشه :(

کاش همه ش مربوط به وجود سنجد باشه

و بعد از تولدش خوب بشم :(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۵
لوسی می
به شدت تو خماری تربت کربلا برای سنجد مونده م :(
پیدا نکردم هنوز


:((
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۱۸
لوسی می
ماشالله اسید معده نیس که!
ماده مذابه!  


+من مطمینم بالاخره تو بارداری هام
مری و معده م رو بالکل از دست میدم!
البته اگه تا الان چیزی ازشون مونده باشه!
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۸
لوسی می
من باب آماده کردن پسرک برای تولد سنجد
و روزهای احتمالی غیبتم
بهش گفتم: نی نی تو شکم مامان خیلی بزرگ شده
کم کم میخواد به دنیا بیاد.
بعد که پسرک کلی ذوق از خودش نشون داد
گفتم یه روزی مامان میره پیش خانم دکتر
که کمک کنه نی نی به دنیا بیاد..
حالا دیروز:
پسرک: مامان نی نی بزرگ شده، کم کم میخواد بیاد پیشمون،
ولی تو نری پیش خانم دکتر که درش بیاره خودش در میاد!
میگم: نرم نی نی رو بیارم؟
میگه: نه دیگه! خودش در میاد، تازه تو بری من گریه میکنم!
با یه عالمه ذوق میگم خب من زود برمیگردم با نی نی موووووووووون.
سعی میکنه ذوقم رو کور نکنه
با ذوق میگه آرهههههههه.
و بعد خیلی ریلکس و بی تفاوت میشه
و میگه: خب پس تو برو منم گریه میکنم!
میگم برای چی گریه کنی؟
میگه آخه دوستت دارم

:|  

+فکر میکنم به جای اینکه آماده ش کنم مضطربش کردم! :(
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۳
لوسی می
یک ماه به تولد سنجد باقی مونده
و من نگرانم...
میدونم دلم برای همه ی این لحظه ها تنگ میشه
اما واقعا از اینکه اینقدر سنگین شده م
و نمیتونم با پسرک همراه باشم
خسته شده م..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۶
لوسی می
منی که
این ماه 5 کیلو اضافه کردم
و خوشحالم!


+چون همه ش نگران ریز بودن سنجد بودم
اما الان مطمئنم خیلی هم کوچک نخواهد بود!
هرچند دلم نمیخواد مثل پسرک درشت باشه!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۴
لوسی می
کمتر از 40 روز به تولد سنجد باقی مونده
و من در شرایطی بی نظیر
با اینکه اصلا با حاملگیم راحت نبودم
اما دلم برای بودنش در وجودم
تنگ میشه..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۲
لوسی می
دارم اساسی کم میارم..
چکار کنم که اینقدر پسرک رو آزار ندم؟!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۸
لوسی می

دندون پسرکم..

و اعصاب من!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۷
لوسی می
احساسم میگه که
از اون مدل مادرهایی میشم
که عقده ی محبت دیدن از طرف فرزندانشون دارن!
چهار روز بی توجهی مامانم رو نمیتونم تحمل کنم
که این همه برام زحمت کشیده
و من براش کاری نکرده م
چه برسه به بی توجهی کسانی که
این همه براشون زحمت بکشم
و برام کاری نکرده باشن!

:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۵
لوسی می
وقتی پسرکم بغضش رو قورت میده و گریه نمیکنه
بیشتر دلم براش کباب میشه..
بغلش میکنم میگم تو پسر خوبی هستی
و بعد اشکش سرازیر میشه
میگه به من آب بده بخورم که غصه نخورم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۸
لوسی می
فکر میکنم از اون مامان های اعصاب داغون کنی بشم
که همه ش انتظار دارن بچه هاشون بهشون زنگ بزنن 
و قربون صدقه شون برن
و همیشه ی خدا کمبود محبت دارن!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۵
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۰
لوسی می
طفلی سنجدم!
برای پسرک از زمان بارداری
تو دفترمخصوص خاطره و دل نوشته می نوشتم
اما برای سنجدم نه
این وبلاگ نمیذاره آدم قلم به دست بشه..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۰۰
لوسی می