ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4005.

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۱۲ ق.ظ

الان دیگه کاملا برام محرز شده

که تحمل غرق شدن آدمها

و علی الخصوص مستررررررر

در برنامه های تلویزیون یا هر کار لغوی رو ندارممممممم!



+غرق شدن چیز بدی است!

+هیچکس نمیدونه من چقدر مشتااااقِ حذف شدن تلویزیون از زندگیمون هستم!

اصلا از مخترعش خوشم نمیاد!

+حالا نه اینکه خودم خیلی هدفمندم و کار لغو نمیکنم! نه! اما غرق نمیشم!

بیایید همه با هم، دیگر غرق نشیم! :دی

+یک مرتبطِ بی ربط!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۲۱
لوسی می

نظرات  (۱۲)

نجات غریق آشنا سراغ دارم اگه خواستید :|
لوله‌بازکنی، هرس کردن باغچه، نگهداری بچه، غذای گربه و ... آشنا هم هست اگه بخواین:)))
پاسخ:
متشکرم! میان خونه؟ یه شیفت کار کنن چقدر میشه  هزینه ش؟
:دی
وااااااااااااای دقیقا!
یعنی یکی از آرزوهای من حذف تلویزیون از زندگیمونه
پاسخ:
:((
ها موافقم شدیییید...
منم از تلویزیون بدم میاد.... احساس میکنم حووم هس... 
مخترعش ک هر وقت فوتبال باشه از طرف من حسابی فوش میخوره...
الانم هی ب آقایی میگم نخره برا خونمون... ولی میگه نمیشه! 
چکار کنیم؟؟
پاسخ:
واااای یاد زمان ازدواجمون افتادم!
چقدر از مستر خواهش کردم تلویزیون نخره! :|
چقدر فکر میکردم به نفع جیبش و به نفع زندگیمونه! و درست فکر میکردم خدایی! :|
به اون مرتبطت کلللللی خندیدم‌:) 
پاسخ:
:))
۲۱ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۲ دچـــــ ــــــار
یاد اون حرف مستر افتادم که گفت مطمئنم تو زودتر از یک نمیخابی ! این غرق شدن به اون غرق شدن دَر :)
پاسخ:
نهههه! اون غرق شدن نبود!
اگر همون موقع مستر می موند و صدام میزد من صداشو میشنیدم!
اگر میگفت بسه من تمومش میکردم!
اما مستر هنگام فیلم دیدن نه حواسش برای چیزی جمع میشه و نه صداتو میشنوه و نه هیچی! همون غرق شدن!
۲۱ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۴ دچـــــ ــــــار
خب همه مردها همینجورین !
+ یه نکته بگم :شاید باورتون نشه ولی مردها با تماشای تلویزیون خستگی شون رو در میکنن :)
پاسخ:
قابل درکه و من نمیگم تی وی باید کلا تعطیل بشه و فقط به خاطر همین درک متقابلمه که تا الان آنتن رو کلا جمع نکردم و به علایق مستر هم احترام میذارم(هرچند به زور!)!
اما طبیعتا این هم حدی داره نه سه و چهار ساعت متوالی!

من آدم بسیار غرق بشویی هستم:|
:))))
باز خداروشکر تی وی نداریم توش غرق بشیم:)
پاسخ:
:)))
الحمدلله.
راه غرق نشدن برای غرق بشو ها، همانا نداشتن تلویزیون است! :))
روشی که ما خواستیم عملی کنیم و نشد :(
تی وی بله نداریم که غرق بشم(البته می بینیم ها! ولی خب با لب تاب معمولا آدم هدفمند میره سراغ همون برنامه که میخواد ببینه و در نتیجه غرق نمیشه!) به جاش توی نت غرق می شم:)))
وااااای اگه یه مجموعه سریال گیرم بیاد! اصلا نمیتونم عین آدم روزی یکی دوقسمت ببینم. می نشینم سرش تموم شه خیالم راحت شه. یا اگه احیانا رمان بگیرم دستم، زندگی تعطیل میشه تا تموم شه! هیچ کسم مطلقا نمیتونه از غرق شدگی نجاتم بده! آرشیو وبلاگ ها حتی!
اینه که سعی می کنم بستر غرق نشدنو فراهم کنم:)
کاش می شد مودم هم نمی خریدیم:)))) زندگی م شیرین تر می شد:)
پاسخ:
الان که اینا رو گفتی می بینم که آره منم تو کتاب غرق میشم و تو پایان نامه، و تو آرشیوها هم گاهی غرق شده م، و اگر یکی هی منو از غرق نجات بده شاکی هم میشم!
ولی من به خاطر همین غرق شدنها هیچوقت وقتی بچه ها و مستر هستن سراغش نمیرم. همون فراهم نکردن بستر و اینا!:دی
ولی مدتهاست یه دل سیر کتاب نخوندم! :(
لوسی جان داغ منو تازه کردی فکر کنم اکثر مردا همینطورن 
یادش بخیر اوایل فکر میکردم شوهر منه فقط چقدر گریه میکردم 
تازه روز به روز بیشتر غرق میشن
پاسخ:
آره اکثر آقایون اینطورن.
الهی بگردم گریه میکردی؟
من بیشتر شاکی میشم :|
کاش منم تو پایان نامه غرق بشم:)))) خوبه که:)
پاسخ:
نه دیگه! باعث میشه ازش فراری باشم!
چون هی فکر میکنم با وجود بچه ها الان وقت غرق شدن نیست! :|
همین هفته ی پیش که به جاهای خوبی رسیدم کلی با خودم مبارزه کردم که بیام بیرون از این غرق شدگی،
تا بتونم مهمونی افطاری بدم! :|
در حالی که اگر میشد یکی دو ماه کاملا غرق باقی بمونم، کارم الان تموم شده بود!
۲۲ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۳۶ مامان محمدمهدی
همسر من خداروشکر غرق نیست
ولی دیده بودم برادر بزرگه چقدر غرقه و چقدر حرص میداد خداییش چه در تجرد به ما خواهرا و چه بعد به همسرش:|
پاسخ:
بعله غرق شدن بد فشاری به آدمهای اطراف وارد میکنه.
خدا رو شکرهمسرت غرق نیست ما تا مجرد بودیم خانواده مون غرق بودن، متاهل شدیم باز خانواده مون غرقن!
اخ اخ اخ گفتی

حالا تلویزیون خونه ما بیشتر یه وسیله دکوری به حساب میاد که فقط اخر هفته ها روشن میشه اونم با انتخاب فیلم توسط من و به سلیغه همسری

ولی این گوشی موبایل همسری شده هووی من
کل قامیل میدونن من به گوشی همسری میگم هوو
کار خاصیم نمیکنه ها طفلک منتها بازی میکنه یا اینستا چرخ میزنه و بیشتر بازی میکنه
حتی میریم مهمونی سرم و میچرخونم میبینم وسط صحبتهاش با بقیه گوشی دستشه داره به معقوله مهم بازی میپردازه
اصلا بازی نکنه ، بازیه از دستش ناراحت میشه و طلاق عاطفی میگیره ازش
انقدر به این بازی متعهده
یه مدت به خاطر من پاکش کرد بعد طاقت نیاورد دوباره نصبش کرد
منم گاهی همراهیش میکنم تو بازی
ولی بیشتر وقتا تو خودم حرص میخورم از دستش
پاسخ:
:)))
مستر هم اینطور بود. قشنگ یادمه بهش می گفتم کاش من تبلت تو بودم :))
کاش کِلَش تو بودم :)))
ولی ترک کرد. یهو ^_^