ملاقاتهای غیر منتظره!
دوشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۸ ب.ظ
یه جوری که انگار فامیلیم خیلی براش آشناست میگه خانمممممِ لوسی می!
خیلی عجیبه که من نشناسمتون! نه؟!
میگم: آره چون من صداتونو خوب میشناسم! شما آقای فلانی هستین. درسته؟
کپ میکنه و با تعجب نگام میکنه.
میگم من لوسی می هستم. همونی ام که یه کار پایان نامه م به شما مرتبط شده بود!
یه لحظه مکث میکنه و میگه آهاااا یادم اومد!
بعد یهو سکوت میکنه و میره تو فکر!
هردومون ترجیح میدیم دیگه ادامه ندیم!
آخه مشخص بود که یادش اومده که ما باهم دعوا کرده بودیم. :))
+همو ندیده بودیم و مکالماتمون تلفنی بود!
+پست مرتبط
+ممنون بابت کمکهاتون در پست قبلی. :)
۹۷/۰۴/۱۱