آیا تا به حال
به قلبتون
و روند تجربیات احساسیش
توجه کردید؟؟!
توجه کنید!
خیلی جالبه...
+یکی از ساده ترین راه های اثبات عظمت وجودی انسان و ظرفیت بی نهایتشه..
و ما نمیدونیم چقدر از قافله ی انسانهای کامل و ادراکاتشون عقبیم..
آیا تا به حال
به قلبتون
و روند تجربیات احساسیش
توجه کردید؟؟!
توجه کنید!
خیلی جالبه...
+یکی از ساده ترین راه های اثبات عظمت وجودی انسان و ظرفیت بی نهایتشه..
و ما نمیدونیم چقدر از قافله ی انسانهای کامل و ادراکاتشون عقبیم..
یک کیک رنگی رنگی تو فر داریم
و دو تا ژله ی رنگی تو یخچال
برای اینکه امشب
مستر رو سورپرایز کنیم
و چهل ماهگی پسرک
و شش ماهگی گل پسرمون رو
جشن بگیریم.
ان شالله.
+به این میگن یک تیر و سه نشون! :دی
پسرک که میاد پایین
گل پسر سر تا سر خنده ست..
پسرک نگاه میکنه
گل پسر غش غش میخنده!
پسرک راه میره
گل پسر غش غش میخنده!
پسرک می شینه
گل پسر غش غش میخنده!
و..
+کاش بمونه این محبت تو دل هردوتون.
و هر روز بیشتر بشه :)
انقدر گل پسر مظلومانه و آروم خوابیده
که اصلا دلم نمیاد برای بردنش به مرکز بهداشت
بیدارش کنم.
:(
مادر موسی(ع) هرگز قادر نبود
موسی و هارون رو به این مقام برسونه..
اما خدا برای موسی و هارون چنین خواسته بود*..
+خدایا برای بچه های ما بخواه..
بخواه لطفا..
+ امروز چهلمین ماهگردیه که پیش ما هستی
و من چهل و نه ماهه که برای تو دعا میکنم که خدا خودش، تو رو بخواد
که من،
نمیتونم،
نمیتونم تو رو به اونجایی برسونم که لیاقتش رو داری..
تو هم برای من دعا کن پسرکم..
من به دعای تو محتاجم..
*وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی (آیه ی 41 سوره طه)
اگر دیدی که یه خانمی
حوصله ی زندگی کردن نداره
و حتی حال نداره بلند شه خونه رو جمع و جور کنه
بدون ظرفیت روانیش در حال تکمیله
و یه چیزی از درون داره آزارش میده...
دیشب من در حال جنون بودم
و مستر در خوابی آسوده!
اونقدر که دیگه نتونستم
سمفونی صدای نفسهای بی خیاااالِ مستر
رو تحمل کنم..
نمیتونم بخوابم...
این اولین شبیه که پسرک پیش ما نیست..
وای خدا مستر چطور گرفته خوابیده؟؟!
:((
+در چهل ماهگی تو...
+البته مستر به نبودن در کنار خانواده عادت کرده گویا!!
و امشب ...
پسرک حتی برای خواب هم پایین نیومد..
خودخوری و دیوونگی مال یه لحظه مه...
+به نظرم شب نحسیه! :|
حدود یک سال و نیمه
که من و مستر درگیر این هستیم
که پسرک از کجا متوجه میشه کسی پشت در خونه ست!!
هنوز نه زنگی، نه دری، نه صدایی
میدوه میاد و میگه عه! یکی اومد!
و بعد از چند لحظه ی کوتاه
صفحه ی آیفون روشن میشه
و زنگش به صدا در میاد...
و جالبه که هرجای خونه که باشه
و مشغول هرکاری باشه
هیچ خللی در متوجه شدنش ایجاد نمیکنه..
+مستر امروز میگفت من دیگه کم کم دارم می ترسم!!
آقا من از پست قبلی برائت می جویم!
چون یه نکته به ذهنم رسید میخوام بگم!
:دی
آقا اگه این نظام به دنبال رای سازی بود،
اینقدر رهبر اصرار و اصرار و اصرار نمیکرد بیاین رای بدین
و اگر انتخابات آزاد نبود اینقدر تاکید نمیکرد که به کسی رای ندید که دشمن شاد کن باشه!
اصلا نمیذاشت اونا کاندیدا بشن!
نه؟!
+اینم ورژن زیادی درگیر لوسی می!