ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۲۴ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

همین الآن کتاب "خاطرات سفیر" به قلم نیلوفر شادمهری رو تموم کردم.

نثر کتاب فوق العاده ساده و روانه و یه جورایی برای من دسرِ بعد از "صد سال تنهایی" حساب می‌شد که دو ساعته خوندمش.

دقیقاً شش جای داستان، بلند بلند خندیدم و چهار جا هم به پهنای صورت اشک ریختم که چهارمین گریه‌م ناشی از خطوط آخر بود و دو سه دقیقه‌ای هم طول کشید.😊😁

واقعاً دوستش داشتم.

من "صد سال تنهایی" رو به قصد اهدای هدیه‌ای فاخر خریده بودم اما الآن تصمیم گرفتم خاطرات سفیر رو به جاش هدیه بدم.(اینجا)



+نگفته بودم که هفته‌ی پیش به نمایشگاه کتاب رفتیم و یه عالمه کتاب خریدیم؟🤗🤗

انقدر مستر در خرید کتاب دست و دلبازی به خرج داد که باعث شد دلخوریمو فراموش کنم و ببخشمش😉

+هیچ‌وقت به کتاب‌های هدیه‌م خیانت نمی‌کنم که اول بخونم و بعد هدیه بدم. واقعاً این کار رو دوست ندارم. برام مهمه که هدیه بدم و بعد از خود طرف کتاب رو به امانت بگیرم و بخونمشون. اما خب برای برخی مخاطبان، لازمه که قبل از اهدای کتاب، حتماً خونده باشیش. با کلی عذاب وجدان و مراقبت کتابها رو خوندم که مبادا معلوم بشه خونده شدن!

و خوشحالم که پیش از هدیه دادن، "صد سال تنهایی" رو خوندم و از دادنش منصرف شدم. دریافت اون کتاب برای مخاطب من به صلاح نبود.

حالا موندم این صد سال تنهایی رو چه کارش کنم! :/

حاضرم با ۲۵ درصد تخفیف بفروشمش اصلاً. کسی طالب نیست؟ 😎

+عنوان: ۲۴ آبان، روز کتاب و کتاب‌خوانی بود :دی

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۷ ، ۰۱:۳۳
لوسی می

"صبر کنید! صد سال تنهایی رمانی نیست که هرکسی بتواند آن را بخواند. بی‌شمارند کسانی که بارها دلشان خواسته آن را تا انتها بخوانند، اما از پس کتاب برنیامده‌اند و آن را نیمه کاره رها کرده‌اند."


خوندنِ این جملات از نقد "شهرستانِ ادب" برام احساسی مملو از غرور به همراه آورد. :))

اما پیشنهاد می‌کنم گول این حرفها رو نخورید و برای ثابت کردنِ خودتون به عنوان کتاب‌خوان حرفه‌ای سراغ این کتاب نرین! مگر اینکه حداقل دو روزِ خالی و بدون مشغله‌ی فکری، برای خوندن کتاب مهیا کرده باشین :)


+"سرانجام به همه آنها سفارش کرد که شهر را ترک کنند، و همه چیزهایی که درباره جهان و قلب بشر به آن‌ها آموخته بود را فراموش کنند. به کتابهای هوراس نفرین بفرستند و در هر کجا که هستند به یاد بیاورند که گذشته دروغی بیش نیست و خاطره هیچ بازگشتی ندارد. هر بهاری که میگذرد دیگر تجدید نمی‌شود و حتی شدیدترین و وحشی‌ترین عشق‌بازی‌ها هم حقیقتی ناپایدار است و سرانجام هیچ."


به انتخاب من، این کلیدی‌ترین پاراگراف کتاب بود. :)

+نظر خودم رو هم که تو پی‌نوشتِ  این پست گفتم.

+و کامنتها هم بازه و من در خدمتم. :)

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۷ ، ۱۹:۱۰
لوسی می

گاهی به خاطر انسان بودن هم باید احساس ضعف و کمبود کرد،

به خاطر نداشتن دو بدن، دو آغوش، دو مغز، دو روح، دو زبان، دو لبخند و چهار چشم، و محدود بودن در قابلیت های انسانی که باعث میشه نتونی به هردو فرزندت در آن واحد خدمت رسانی کنی!

و آه از ظرفیت روانی پایین در هنگام مواجهه با این کمبودها...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۷ ، ۰۰:۵۰
لوسی می

نمی‌دونم از نتایج بحران سی سالگیه،

یا اینکه باید قبول کنم برخلاف ادعای همگان، واقعا گابریل گارسیا مارکز داستانِ آن‌چنان جذابی هم ننوشته. 

چون در میخکوب کردن من به پای این کتاب واقعاً ناموفق بوده!

منی که کتاب هفتصد صفحه‌ای رو یه روزه میخوندم،

حالا دو روز گذشته و کتاب چهارصدصفحه‌ایِ "صد سال تنهایی" هنوز تموم نشده! :/

از خودم ناامید شدم اصلاً!




+از اینکه دارم این کتاب رو میخونم حس خوبی دارم، اما نمیتونم ادعا کنم که خوندنِ این کتاب تا انتهاش، ناشی از جذابیت داستانه.

جذابیتی که مارکز به لحاظ ادبی برای جایزه‌دهندگانِ نوبل ادبیات ایجاد کرده به وضوح ناشی از نمادسازی‌ها و تصویرسازی‌ها و مخلوط کردنِ واقعیت و نیروهای ماورائیه، که به ظرافت (و به نحوی کاملاً قابل پذیرش برای خواننده) در هم آمیخته‌اند، و همچنین جریان جالب و قابل تحسین رمان به لحاظ زمانی که باعث غافلگیری‌های خوبی در میانه‌ی داستان میشه(در حقیقت برای دانای کل و راوی داستان هیچ آینده‌ای که مبهم باشه وجود نداره. همه‌ی اتفاقات گذشته و تموم شده و حالا ما داریم در این گذشته سیر می‌کنیم و نه به ترتیبِ وقوعِ جریانات، بلکه به ترتیبی که دانای کل اونها رو تعریف میکنه و خودش در زمان و بیان اتفاقات جلو و عقب میره. و از این لحاظ انصافاً خیلی حرفه‌ایه).

این داستان غافلگیری‌های زیادی داره و در خلال ماجراها اتفاقات عجیب و ناگهانی میفته که آدم انتظارش رو نداره، اما اون چیزی هم که بخوای برای روشن‌شدنش به انتظار بنشینی و خوندن رو ادامه بدی و کتاب رو زمین نذاری، تقریباً وجود نداره.

این رو هم باید در نظر گرفت که کتاب دو دور ترجمه خورده تا به فارسی رسیده. اول به انگلیسی ترجمه شده و ترجمه‌ی انگلیسیش به فارسی برگردونده شده که در محتواهای ادبی، خودش نوعی خیانتِ دوبله به اصل محتوا محسوب میشه.

این نظر منه. راستش کششی که کتاب برام داره اینه که سریعتر بخونمش تا بتونم بدون خیانت به داستان و لو رفتنش، نقدهای نگاشته شده بر اون رو مطالعه کنم. دوست دارم بدونم برداشتِ نقادان از این نمادسازی‌های کاملاً سیاسی و اجتماعی چی بوده و چقدر به برداشتِ ذهنیِ من نزدیکه.

کتاب رو که تموم کردم مشتاق شنیدن نقدها و نظرات شما هم هستم. :)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۱۲:۱۸
لوسی می

حرفهایی هست برای گفتن،

حرفهایی که اگر گوشی نبود، نمی‌گوییم.

و حرفهایی هست برای نگفتن،

حرفهایی که هرگز سر به ابتذالِ گفتن فرود نمی‌آورند.

حرفهای شگفت، زیبا و اهورایی همین‌هایند.

و سرمایه‌ ماورائی هرکس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.

حرفهایی بی‌تاب و طاقت‌فرسا،

که همچون زبانه‌های بی‌قرار آتشند،

و کلماتش، هریک، انفجاری را به بند کشیده‌اند،

کلماتی که پاره‌های بودنِ آدمی‌اند.



+دکتر شریعتی.

+بابت بسته بودن کامنت‌ها عذرخواهم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۷ ، ۰۰:۲۶
لوسی می

واقعا روزه گرفتن خارج از ماه رمضون،

همت میخواد،

که الحمدلله من دارم :دی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۲:۴۶
لوسی می

عید شما بسیااار مبارک.

و ایامتون به کام.

و اهدافتون روشن،

و برنامه‌هاتون منظم،

و خوشبختیتون در دسترس،

و غم‌هاتون دور،

و سعادتتون متضمَّن،

و عشق‌هاتون الهی،

و روزی‌تون پر برکت و فراوان،

و بهره‌هاتون از نعمات و حسنات و نیکی‌ها و مغفرت‌های مُنزَل بسیاااار،

و گناهانتون آمرزیده،

و قلب‌هاتون پاک و پرامید.




+لطفاً برای من و مستر و بچه‌هامون هم دعا کنید. 

من برای تک‌تکتون دعا میکنم و امیدوارم به لطف خودش مشکلات رو هموار کنه و ما رو از فتنه‌های دوران‌ نجات بده.

این وب تا مدتی نسبتاً کوتاه، در حالت تعلیق خواهد بود،

ممنون از نگاه‌های همیشه مهربانتون. :)

+اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۵:۰۹
لوسی می

نمی‌دونم کِی یاد می‌گیرم که این دوستان، اون دوستانی که من میخوام نیستن

و عقایدمو هرجایی نباید بگم.

یه کم مثبت‌تر بااااش دخترم!

سی ساله‌ت شده‌هاااا! :دی



+یاد می‌گیرم. :) قول میدم.

بحث عقیدتی سیاسی ممنوع!

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۷ ، ۱۱:۴۱
لوسی می

گاهی برای برخاستن، باید فرو ریخت و ویران شد.

و من امروز از پایه ویران شدم...


+الحمدلله رب العالمین.

خدایا به تلاش‌هامون برای برخاستن، برکت بده...

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۷ ، ۲۰:۰۵
لوسی می