ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۱۰۷۷ مطلب با موضوع «خانوادگی» ثبت شده است

پسرک با قیافه ی بسیار مستاصل و محزون:

+ وای وای وای!

- چی شده مامان جان؟

+ موبایلم! موبایلم داره زنگ میزنه.

- خب برو جواب بده.

همچنان با همون چهره:

+ دوستمه.

- خب برو جواب بده..

یهو از جا می پره و پر از شعف میشه و میدوه میره بالا!

موبایلش بالا جا مونده!

:|



+دیگه رسیده به مرحله ی سناریو نویسی! :))

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۰۰
لوسی می

نمیدونم چرا این روزها

اینقدر از چشمان تو فراری ام..

خدای من..

چی به سر من اومده؟

چی به سرِ دل من اومده،

که هربار اسمت میاد

من گریه میکنم،

که هربار می بینمت

از چشمات فرار میکنم،

تا صحبتی میشه،

من بغض میکنم..

اما این سفره ی دل

پهن شدنی نیست...

هیچ کس نمیتونه با من بنشینه

و از این سفره لقمه برداره..

مهمانی دل من،

همیشه ناتمام باقی خواهد موند،

این روزها

نه تنها هیچکس

بلکه خودم هم حال خودمو نمی فهمم...



+تمام می شوم شبی..

+چرا با تو حرف نمیزنم؟؟!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۰۰
لوسی می

به اشک شوق رساندم تو را به این قد و اکنون

به دیگران رسدت میوه ای نهال رسیده...



+تو نیستی که ببینی چه می کشم..

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۲۶
لوسی می

پسرک با دلخوری:
بیا!

ناخن هامو گرفتی حالا نمیتونم پسته بخورم!

:(

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۳۱
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۷ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۴۲
لوسی می

وقتی با یه جمله،

یهو تصمیم میگیرم مهریه م رو به مستر ببخشم!




+البته مستر توجهی نکرد!

گفت جوگیر شدی.

و رفت خوابید!

:|

ولی من جدی بودم.

و هستم.

۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۰۱
لوسی می

آهای آقای مستر!

مسترِ جااااانم!

تولدت مبارک..

:)



+خیلی سعی کردم یه طرح سورپرایزیک خاصی طراحی کنم اما نشد

همین که تونستم هدیه بخرم و دکور تولد چیدم و مستر شاد شد خوشحالم :)

+سورپرایزم باشه برای روز پدر، که روز خاص و پرمناسبتیه برای ما. :)

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۲۶
لوسی می

پسرک عزیزِ من..



+خیلی زود بزرگ شدی مادر..

منو ببخش..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۵۹
لوسی می

من نمی فهمم چرا جا انداختن یک موضوع خیلی ساده

شده پروژه ی عظیم زندگی من و مستر؟؟؟!

بابا بچه رو میخوای ببری بیرون

بفرست پایین لباس بپوشه!

أه!

اینقدر این مسئله سخته؟

زورت میاد اجازه شو بگیری، نگیر!

قرار نیست بچه رو سرما بدی که!

ای خدای من!

:|

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۱۱
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۴۷
لوسی می

آیا دیدین کسی از کل کل خوشش بیاد؟

از حرص دادن طرف مقابل،

یا از درآوردن لج کسی..

چرا؟!

این چه لذتی داره؟

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۴۵
لوسی می

تو دو هفته زندگیم رنگ امید شد..



:)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۱۷
لوسی می

من یک مادر به شدت حواس پرتم..

به شدت...

خدایا منو به نتیجه ی تلخ از حواس پرتیهام مبتلا نکن..

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۱۱
لوسی می

وقتی خوابت میاد

و دنبالم میای تا بخوابونمت..



+اساسی دست میذاری رو نقطه ضعفم..

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۴۸
لوسی می

صدای خنده های تو...

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۴۶
لوسی می