مستر،
من،
و یک عشق مسموم!!
این پست رو که خوندم
فضولیم گل کرد که ازتون بپرسم
اسم همسرتون رو تو گوشیتون چی سیو کردید؟!
و گل پسری که به شدددددددت عاشق مکیدن پتو و پارچه جاته..
الپتو! الپتو!
:|
+و ایضاً به طرزی عجیب دستمال کاغذی!!
که دستمال کاعذی رو میخوره دیگه نمی مکه!
یکی از بهترین راه های هیجان زده کردن لوسی می
اینه که یهو، سر ظهر، بی خبر، برگردی خونه..
:)
من قول میدم
که همسری باشم
که زندگیت پر از لحظه های خوب با من باشه
که اگر یه روزی مردونه برای خدا رفتی
روم بشه بگم منم همسرشم..
یهو فهمیدم من انقدر خوب نبودم
که اگر روزی مستر بخواد بره
پر از شرمندگی ابدی خواهم موند...
:(
+من خووووب میشم قول میدم..
فکر کردن به اینکه من هم روزگاری بدون تو باشم..
واااااای که حتی قابل فکر کردن هم نیست...
دیشب با مستر رفتیم قدری خوش بگذرونیم
بعد که یادمون اومد روز مهندسه
گفتیم خب! اینم از جشن روز مهندس!!
:))
میخواستیم صبر کنیم تا آب تاول ها جذب بشه
خدا رو شکر که این کار رو نکردیم.
بردمش دکتر
تاول ها رو ترکوند و پانسمان کرد
گفت سوختگیش خیلی شدیده..
+مواظب بچه هاتون باشین و هیچوقت در مورد خطرات ریسک نکنین
حتی ریسک یک هزارم درصدی :((
با دیدن انگشتهات
دیوووونه میشم
و اصلا نمیدونم
این همه کوتاهیمو چطور باید جبران کنم..
عطف به پست شماره ی 1740
صدای پسرکم رو بشنوید.
البته یک دقیقه بیشتر نیست و چون دور دوم خوندنشه خیلی حوصله نداره!
اینم ترجمه ی صداش به عنوان زیرنویس مثلا:
به به چه توپ خوبی مامان برام خریده
ببین چه گرد و نرمه خیلی مدل جدیده
دور خودش میگرده بالا و پایین میره
به شکل ماهه وقتی تو آسمون ها میره
باید به جی می نی هم نشون بدم چی دارم
{بسوزونم دلش رو حرصش رو در بیارم. این بیت از اونایی بود که من حذف کردم و پسرک بلد نیست}-توپت چقدر قشنگه چه رنگ شادی داره
این توپ رو چند خریدی به به چه بادی داره (همراه با خمیازه)
قایم نکن توپت رو بیا من و تو بازی
آها شاید می ترسی گل بخوری ببازی
+هرچی بگی بازم من توپ رو بهت نمیدم
مال خودم تنهایی است خودم اونو خریدم
تنهایی که نمیشه ....
و دیگه ادامه ش رو نشد بذارم!
کلی درگیرش بودم که همه ش رو بذارم نشد..
:)
داشتم برای پسرک میگفتم که وقتی کوچیک بودم
دستم با اتو سوخت و خیلی گریه کردم.
میگه: آره، منم بودم،
بعد اومدی بغل من...
:)
دستهای کوچولوی تو...
:(
+منو ببخش گل پسرم.
+دست گل پسرم سوخته و بدجوری تاول زده..
یه کتاب می می نی برای پسرک خریدیم
و از بس من این کتاب رو ویرایش کردم و کلماتش رو عوض کردم
که مستر میگه خب کتاب نمیخریدی!
خودت شعر میگفتی براش!
:|