ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۸۱۵ مطلب با موضوع «شخصی :: روزنوشت» ثبت شده است

دیروز برای اولین بار برای ناهار ماهی سالمون پختم.

سه مدل درست کردم که ببینیم کدوم جذاب تره.

نمیدونم ماهی سالمون اینقدر خوشمزه ست،

یا اون مدلها اینقدر جذاب بودن!

هر سه مدل خیلی خوشمزه شد.

جاتون خالی.



+یه مدل با گوجه درست کردم تو فر.

+یه مدل با لیمو تو فر و یه مدل هم به صورت سوخاری همیشگیمون.

مستر تاکید داشت فقط سوخاری بپز من سوخاری دوست دارم،

اما من اون دو مدل دیگه رو هم دوست داشتم امتحان کنیم که مستر هم البته خیلی دوست داشت.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۱۰
لوسی می

برعکس همیشه ترس و دلهره آنچنانی ای ندارم!

شاید واقعا این بار قراره اتفاق بیفته

کابوس روزگار کنونی من!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۰۶
لوسی می

بنده یه خبطی کردم،

به این سایتهای ترفند اعتماد کردم،

و برای رفع مشکل IDMم آپدیتش کردم!

دیگه کار نمیکنه کلا!

سریال نامبر میخواد.

و حتی دیگه نمیذاره من با بروزر چیزی رو دانلود کنم!

:|

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۳۴
لوسی می

همسایه بازیمون یه کم زیادی زیاد شده!

امروز همسایه رو برای ناهار دعوت کردم،

و بچه ها حسابی بازی کردن

و ظهر هم نخوابیدن.

الان هردوشون خوابیدن!

:)



+ان شالله تعالی امشب مستر برمیگرده.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۴۸
لوسی می

امشب برای اولین بار،

مستر با بدرقه ی رسمی بچه ها،

به ماموریت رفت.



+قبلا فقط من بدرقه میکردم

و ساعت رفتنش طوری بود که همیشه بچه ها خواب بودن.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۵۰
لوسی می

در اقدامی بی سابقه،

برای خودم تنها پیتزا پختم!

فقط برای خودِ خودم!

تنهای تنهای تنها!

:)



+باورنکردنیه!

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۱۹
لوسی می

وحشتناک خوابم میاد.

در حد نیاز به چوب کبریت برای بازنگه داشتنِ چشمها!

ولی باید منتظر بمونم کار ماشین لباسشویی تموم بشه،

لباسهای مستر رو در بیارم.

آآآآه!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۴۹
لوسی می

امروز روز خوبی بود.

علاوه بر بودنِ مستر که عامل اصلی خوب بودن امروزهامه،

یکی دو تا از نزدیکان رو بعد از مدتها دیدم.

و یه دورهمیِ خوب داشتیم.

:)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۲۸
لوسی می

امروز چهار نفری بر دهان استکبار زدیم.

:دی



+یه پلاکارد دیدم روش نوشته بود:

#ترامپ_مچکریم.

وقت نکردم هنوز تو اینستا سرچش کنم.

ولی از ایده ی این جمله،

و معانی چند بعدی ای که پشتش داره،

خیلی خوشم اومد. :)

+امسالِ من دهه ی فجر نداشت!! :(

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۱۳
لوسی می

امشب ساعت نه شب مستر پرواز داره

و ان شالله برمیگرده،

و من باورم نمیشه که اینقدر "استرس" دارم!

فکرم اصلا کار نمیکنه..

استرس دارم!

یه عالمه اضطراب و استرس تو قلبم هست،

قلبم همچنان فشرده است و پر از درد!

شاید بی دلیل!

شاید!



+فکر میکنم هیچ چیز جز قرآن کمکم نکنه!

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۵۷
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۱
لوسی می

در جگرم آتش است،

از که بنالم؟!

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۱۶
لوسی می

خونه مامان مستر قدری بدقلقی کردم،

روز آخر میتونم بگم مداوماً

در مورد وضعیت شغلی مستر غر زدم!

و فکر کنم ازم بدشون اومد!

:))



+بعدم یه کم درددل کردم!

و دلشون برام سوخت و احتمالا باز صمیمی شدیم!

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۳۷
لوسی می

دیشب* از دولت مِی رفع ملالی کردیم،

این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم...




*اصلِ بیت "امشب" هست!

+شهریار شعر پارسی.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۳۳
لوسی می

دیروز برگشتیم خونه ی خودمون.

هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه..

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۲
لوسی می